یک سوال که ذهن بسیاری از مردم به خودش مشغول کرده این است که از خودشان میپرسند خوب یا بد این مقام معظم رهبری در اجتماع ما به چه درد میخورد ؟
به شخصه تا قبل از قضایای انتخابات فکر میکردم اگر ایشان به هیچ دردی نخورد به یک درد که همان حکمیت که وقتی اختلافات به این شدت زیاد شد عقل و شعوری که همیشه ادعا میشد را دارد را استفاده کند و کار به صلح بکشد ولی دیدم که چه شد
کافی است همین سوال را از یکی از ذوبان در ولایت بپرسید تا حسابی به تته پته بیافتد
این همان مشکلی است که امروزه عده ای از مسولان کمی با شعور تر بعد از شنیدن شعارهایی مثل "مرگ بر دیکتاتور" و "مرگ بر خامنه ای" از خود پرسیده اند و تلاش برای اینکه بگویند واقعا این ولایت فقیه از لحاظ فقهی و اجتماعی به چه درد میخورد را شروع کردند البته در اینجا وارد قسمت فقهی نمیشوم
در مورد اهمیت اجتماعی : ولی وقتی منطقی پشت چیزی نباشد چقدر دفاع کردن از آن چیز سخت است و اشخاصی مثل این آقای دکتر فیاض چقدر مجبورند برای خودشان جفنگ ببافند ٫ متن استدلالات را که چنیدن بار از اول تا آخر بخوانید می بینید که ولی فقیه ما فقط به درد جلوگیری از غریزه افراد که ممکن است بخواهند همجنس گرا باشند میخورد
البته ایشان توضیحی ندادند در مورد کشوری که اصلا همجنسگرا ندارد تکلیف چیست ؟
یا اگر مردم در خانه شان همجنسگرا بودند مقام محترم رهبری از چه ابزاری برای جلوگیری استفاده میکند؟
حتما شما هم شعار "اوباما اوباما یا با اونا یا باما" رو شنید و نوشته هایی که خیلی از ایرانیها و آمریکاییها خواستار این هستند که اوباما بین حکومت و مردم ٫ مردم را انتخاب کند و به دولت فشار بیاورد
ولی سوالی که باید پرسید این است که آیا این فشار در ۳۰ سال گذشته اثری داشته است؟جواب ساده است : خیر ... این فشارها هرگز باعث نشده که معترضان به حکومت ایران به عامل استکبار بودن متهم نشوند.
کافیست چند دقیقه پای سخنان آقای خامنه ای بنشیند و تعداد واژه دشمن را بشمارید تا به اهمیت وجود دشمن در ذات یک حکومت دیکتاتوری پی ببرید.
این را هم بگویم که تاثیر وجود دشمن در تمام دنیا حتی آزادترین کشورها همیشه وسیله ای بوده برای حکومتها برای منحصر کردن دمکراسی و اولین و مهمترین اصل آن آزادی بیان در ماجرای سناتور مک کارتی در دهه ۵۰ ٫ این سناتور آمریکایی (با پشتوانه دولت ) با بیان اینکه دشمن ( کمونیستها) امنیت کشور را در خطر قرار دادند دست به پاکسازی عظیم عقیدتی در بین شهروندان آمریکایی زد و یکی از تاریک ترین دوران در دمکراسی آمریکایی رو قلم زد.
این دشمن بعدها هم در آمریکا کار خودش را کرد ٫ در فضای پر از ترس و نفرت از دشمن بعد از ۱۱ سپتامبر هم وجود یک دشمن بار دیگر اصول اولیه دمکراسی رو در آمریکا مورد هجوم قرار داد ٫ پروفسور Ward Churchill وقتی در یک برنامه زنده رادیویی سوالی پرسید بر این مبنا که : آیا شما راه بهتری میشناسید برای مخالفان با سیاستهای آمریکا در جهان که مخالفت و نفرت خود را نشان بدهند ؟ خشم مردم را برانگیخت و حق آزادی بیان از او گرفته شد به این ترتیب که با فشارهای مردم بر دانشگاه محل تدریسش از دانشگاه اخراج شد ( هرجند بعدها با شکایت از دانشگاه توانست حقش را پس بگیرد).
ولی مساله این است که همیشه وجود دشمن میتواند بهترین بهانه برای سرکوب مخالفین و محدود کردن دمکراسی و آزادی بیان شود ... فقط تصورش را بکنید که فردا اوباما به تهران بیاید و با احمدی نژاد و خامنه ای دست دهد و عکس بیاندازد ... و از خودتان بپرسید پس فردا وقتی خامنه ای نتواند واژه دشمن را در نماز جمعه بگوید آیا دق نمیکند و یا اگر از محمود آمریکا رو بگیریم دیگر چه میخواهد بگوید؟ تصورش را بکنید که جمهوری اسلام دیگر دشمن نداشته باشد ... همان اتفاقی که با شوروی افتاد زمانی که آمریکا شروع کرد به برقراری روابط عادی با یک نظام دیکتاتوری و دشمن را به مرور زمان از آنها گرفت و وقتی دشمنی وجود نداشت و ترسی ... دلیلها برای حذف مخالفان بی رنگتر و بی رنگتر شد
تحلیل شرایط امروز ایران بی شک یکی از دشوارترین کارهاست برای این تحلیل قصد دارم از روش متفاوتی استفاده کنم
فرض : محمود احمدی نژاد در انتخابات با رای ۲۴ میلیونی مردم انتخاب شده است و در انتخابات هیچ تقلبی رخ نداده است (ادعای محمود و طرفداران )
در نتیجه آقایان موسوی ٫ کروبی ٫ خاتمی ٫ هاشمی و ... میبایستی با یک برنامه حساب شده و از پیش طراحی شده ( قسمتی از سخنان اخیر خامنه ای ) تمام حوادث را برنامه ریزی کرده باشند و به قول اعترافات ابطحی به یکدیگر قول داده اند که تا آخرش هم در کنار یکدیگر خواهند بود ... این بدان معنی است که آنها علم این را داشته اند که حوادث و اعتراضات حتما اتفاق خواهد افتاد و آن را برنامه ریزی هم کرده بودند و بخوبی میدانستند که نتیجه آن قبل از هر چیز دیگری از بین رفتن چیزی است که آن را جمهوری اسلامی نمایندگان خدا میدانستند ... جمهوری اسلامی که ۳۰ سال برایش از جان مایه گذاشتند
در اینجا یک سوال بسیار ساده به ذهن میرسد : چرا ؟ چرا این افراد که بعضا از ارکان مهم و صاحب قدرت و برش در این نظام بودند حاضر شدند آن را با فدا کنند ؟ چرا حاضر شدند که خانه و کاشانه خودشان را فدا کنند؟
چند دلیل برای این عمل به سرعت به ذهن میرسد
۱- نحوه اداره امور داخلی کشور : که به شدت مورد انتقاد گروههای زیادی در ۴ سال گذشته بوده ولی آیا نحوه اداره که همه میدانیم که کاملا هم تحت کنترل محمود نیست میتواند دلیل این کار باشد ( همه میدانیم که اختیارات رئیس جمهور در ایران چیزی در حد یک وزیر هم نیست ... دلیل این مدعا عقب نشینیهای متعدد رئیس جمهور در مقابل مجلس در چهار سال قبل بود) این را هم به یاد داشته باشیم که محمود نهایتا ۴ سال دیگر میتواند رئیس جمهور باشد
۲-نحوه اداره امور خارجی : که بازهم مورد انتقاد بوده ولی آن را همه میدانیم که در تمام ۳۰ سال گذشته کاملا زیر نظر رهبری بوده
۳-مسئله از میان بردن ولایت فقیه و شورای نگهبان :با اینکه میتواند دلیل بسیار مهم و منتقی باشد ولی به یاد داشته باشید که تمام این افراد ۳۰ سال در جهت تقویت آن کوشیده اند
۴-می ماند حمله محمود احمدی نژاد به هاشمی و ناطق نوری : که باز آن هم با میانجگری رهبری و برگزاری دادگاهی فرمایشی و تبرئه افراد و مسایل پشت پرده قابل حل بود ... مثل گذشته سی ساله انقلاب که مسائل همیشه در پشت درهای بسته بین خودشان حل شده بود حتی اگر تمام موارد بالا را در کنار هم قرار دهیم بازهم درک کاری که محمود و طرفدارانش آن را "ادعای واهی تقلب" در انتخابات نامیدند به نظر منتطقی نمیرسد ... اینکه این افراد (معترضین ) بخواهند خود را خودشان آتش بزنند
جواب تنها یک چیز میتواند باشد : این افراد به طرز بسیار زیادی از محمود و طرفدارانش و آنچه آنان در ذهن دارند میترسند
علت ترس : شاید پهن کردن جانماز اضافی برای امام زمان ٫ بشقاب اضافه برای امام زمان و یا ادعاهای مدیریت جهان توسط امام زمان و ظهور او را هر روزه شنیده ایم و با شک و تردید از کنارشان به عنوان شایعه گذشته ایم ولی نکته این است که بدانیم اگر تمام موارد بالا و ادعاهای حجتیه بودن محمود راست باشد افراد فوق را به این نتیجه رسانده است که باید به هر قیمتی شده او را متوقف کرد هرچند اکثرا ماجرای مشایی بعد از انتخابات را بازی سیاسی دانستند ولی عصبانیت بیش از حد اصول گرایان از نامه محمود به خامنه ای که در نوع خودش بی نظیر بود را باید نشانه دیگری دانست از شخصی که معتقد است که ابزاری است برای آماده سازی دنیا برای ظهور دانست ٫ فراموش هم نکنید که اهمیت و حساسیت مساله امام زمان انقدر در ایران بالاست که در حقیقت تبدیل به پاشنه آشیل شده است که محمود دارد با آن بازی میکند و هیچ کس چیزی نمیتواند به طور مستقیم بگوید
وقتی به این قسمت تحلیل میرسیم باید گفت واقعا فرقی نمیکند که تقلب شده باشد یا نه
دیروز تا در ماشینم رو دیدم که یک عوضی زده بود و رفته بود یک صحنه جلوی چشمم با وضوح کامل نمایان شد ... وقتی خود عوضیم چند سال پیش از در پارکینگ خونمون توی پونک اومدم بیرون و زرتی زدم به ماشینی که توی خیابون پارک بود و گذاشتم رفتم ( البته دوستان میدانند که بنده در زدن و این حرفها ید طولایی دارم ولی تنها یک بار این کار و کردم و دیروز ... ).
عکسها توسط خودم در سال 2004 گرفته شده ... همانطورکه میبینید پسری که اسلحه کلاشینکف را حمل میکند به زور 14 یا 15 سال سن دارد ... فرض کنید همین بچه با اسلحه در یک صحنه تحت فشار ممکن است چه بکند
اگر باور ندارید که وب . ۲ ٫ من و شما را از انسانهایی بی صدا که هیچوقت صدایشان به جایی نمیرسید تبدیل به کسانی کرده که حرفشان نه تنها برش دارد بلکه سیاست را در ایران بخصوص در این چند روزه برای همیشه عوض کرده است وقتش است که ایمان بیاورید. تنها یک روز پس از کناره گیری آقای محسن رضایی پستی در بالاترین لینک شد که با استناد به حرفهای گذشته ایشان به قول خودمان گفتنی یک پایش را گذاشت اینور و یکی را گذاشت آنور و ...
محسن رضایی از ناموسش گذشت رضایی رای مردم را به مثابه ناموس خوانده بود اما دیروز اعلام کرد شکایتش را پی گیری نخواهد کرد.
آیا تا به حال فکر کرده اید که تفاوت اصلی بین ما مردم عادی و سیاستمداران چیست؟
سیاستمداران با منافعشان حرکت میکنند ... یعنی اگر منافعشان در دروغ گویی باشد دروغ میگویند ... اگر در براه انداختن جنگ باشد میجنگند و اگر در کشتن مخالفشان در خیابان باشد میکشند
ولی برای ما مردم عادی چیزی که از سیاست مهمتر است شرافت است ما حاضر نیستیم خون از دماغ یک نفر بیگناه بیاید و جنگ در هر شرایطی بدترین اتفاق است برایمان نه اینکه نتیجه جنگ چه باشد
و همین شرافت ما است که باعث شکل گیری دمکراسی نوین جهان شده است وقتی سیاستمداری مثل جرج بوش منافع را به سیاست ترجیح میدهد منفور ترین شخص جهان میشود و شخصی که بخواهد محبوبترین باشد در حقیقت حرفها و خاسته های من و تو را باید تکرار کند و این همان چیزیست که دمکراسی مدرن را خط و روش میدهد
در این چند روزه دیدم که روشنفکران و متفکران دنیای مجازی که هرگز توقعش را هم نداشتم دست به حمله به سایتهای دولتی زدند و آن را تبلیغ میکنند ... همانهایی که چندی پیش شعار دمکراسی و حقوق بشر سر میدادن و میگفتند که "حاضرند جان بدهند تا مخالفشان صحبت کنند" امروز چون منافع را عوض شده میداند پای به روی اصولی گذاشتند که بدون آنها چیزی بجز سیاستمدار نیستند ... اگر من و تو شرافت را به منافع بفروشیم دیگر چه چیزی میماند که بر اساس آن بتوان سیاستمداران را به جامعه بهتر سوق داد ... خواهش میکنم شرافت ما مهمترین و تنها چیزیست که ضامن جامعه دمکرات است آن را به هدر ندهیم ... امیدوارم تمام اینها تنها تحت فشار این چند روز بوده باشد و آنها هم به زودی به اشتباهاتشان پی ببرند
اتفاقی که در مناظره موسوی و احمدی نژاد افتاد نقطه عطفی بود در تاریخ ایران که حوزه دوست عزیز از اون به عنوان خودکشی جمهوری اسلامی نام برد . بله دیشب جمهوری اسلامی چیز خیلی مهمی از دست داد "قداستش" را
تفاوت اصلی نظام طبق ادعای جمهوری اسلامی که اون رو نه تنها بین تمام حکومتهای جهان متمایز میکرد در حقیقت پابند به اخلاقیات بودنش بود ... به این معنی که این حکومت اسلامی در حقیقت نماینده خداست و تنها حکومتی که به تمام معانی در انتظار ظهور حضرت مهدی ... و تنها حکومت الهی که این مساله آن را مقدس میکند.
این نمایندگان در مرحله اول فی سبیل الله کار میکرند و در مرحله دوم هدفی جز خدمت به مردم نداشتند.
اگر مشخصه اخلاقیات را از این مسئولین بگیریم دیگر چیزی تحت عنوان جمهوری اسلامی باقی نمی ماند که بخواهد به آن قداست الهی ببخشد ...
اگر عمیقتر بنگریم مساله این نبود که آیا اتهامات وارد شده به حداقل دو تن از ۱۰ مرد اصلی این نظام ٫ رفسنجانی و ناطق نوری واقعیت داشت ... مساله این بود که این اتهامات توسط یکی از مسئولین بالا رتبه این نظام زده شد ... مساله این بود که این مسئول گلچین شده و از هزاران قیلتر گذشته در میان جمع نمایندگان الهی خدا قداست را برای همیشه پایان داد ... مساله این بود که یکی از مقدسان گفت که مقدس نیستند ... ما تا به امروز در وحشی ترین رویاهایمان هم نمیدیدیم که یکی از این نمایندگان الهی در روز روشن دایره اصلی نظام را بی آبرو کند
البته خیلی از ماها این اتهامات را سالهای سال شنیده بودیم ٫ اتهاماتی که هرگز پذیرفته نشده بود و نهایتن ۲۰۰ هزار نفر که به روزنامه ها و غیره دسترسی دارند درباره آن اطلاع داشتند ... ولی با انعکاس آن در صدا و سیمایی که آن هم مهترین ارکان نشان دادن مقدس بودن نظام بود میتوان گفت تمام مردم ایران از آن آگاهی یافتند ... بله تمام مردم حالا میدانند که آن جمهوری پر از رهبران پاک و نماینده خدا دیگر وجود ندارد ... نکته این است که خودشان هم اعتراف کردند و این همان نقطه عطف برای ما مردم عادی بود.
همیشه مهمترین و اولین سد در را کسانی که میخواستند ارکان نظام را زیر سوال ببرند این بود که این یک نظامی است الهی که خداوند خود بگونه ای با تعالیم اسلام در آن نقش دارد و اگر کسی میخواست این جمهوری اسلامی مقدس را زیر سوال ببرد در حقیقت خدا را زیر سوال برده بود و به نوبه ای قبل از هر چیزی کافر بود
محمود چاخان عزیز امشب میخواهم از تو تشکر کنم ... این اولین بار است میدانم ... هرگز در خواب هم نمیدیدم ... متشکرم که با بی اخلاقی خود قداست این نظام را شکستی ... حالا دیگر این نظام هم چیزی نیست مثل تمام نظامهای دیکتاتور دنیا و دیگر پاک نیست ... ای کاش فهمیده بودی که چه کردی محمود
وقتی شوق و شور مردم بخصوص بالاترینیها را دیدم که بقول معروف گفتنی کفشان بریده بود و از دیدن فیلم کروبی به به و چه چهشان به آسمان رفته بود ... با خودم گفتم ای کاش من هم فیلم را دیده بود ... چند دقیقه ای نگذشت که یادم افتاد در قرن 21 ام زندگی میکنی ... قرن ما مردم عادلی ... و یکی فیلم رو روی اینترنت گذاشت
هرچه به فیلم بیشتر دقت کردم متوجه ذکاوت و زیرکی تیم انتخاباتی کروبی شدم که به احتمال قوی باهوش ترین و زبده ترین تیم انتخاباتی را دارد و باز هرچه بیشتر دیدم فهمیدم که خطوط قرمز باریکی که رد شدن از اونها جمعیت بعضا حرفه ای بالاترین را به وجد آورده بود نه تنها نشکسته بود بلکه به احتمال قوی حالا حالاها سر جایش خواهد بود
در کل میشود گفت به 3 خط قرمز در طول این فیلم اشاره شده بود که با هم نگاهی به آن میاندازیم:
1- فاطمه کدیور : آیا حجاب الزامی جواب داده است به نظر شما ؟
کروبی:" 2 کار باید بکنیم اول حالت خشونت آمیز را حذف کنیم که جواب نداده و اثر معکوس دارد"( که منظورش برداشتن گشتهای ارشاد است که تازگی خاصی ندارد ) و زمانی که میخواهد دومی را مطرح کند کارگردان کات مکند پس شیخ ما نه تنها قولی درباره برداشتن حجاب اجباری نداده است بلکه حتی نظر موافق و مخالف بودنش را نمیگوید
2-بلافاصله بعد از کات فوق خانم کدیور میپرسد: تعدد زوجین چه ؟ کروبی :" اصلا تعدد زوجها در جامعه ما زندگی ها را متلاشی میکند" و من هرچه عقب و جلو میکنم و به دنبال کلمه مخالفم میگردم پیدایش نمیکنم ... یعنی همانند سوال قبلی شیخ ما نه تنها نظری نمیدهد که مخالف است یا موافق ... قولی هم در این زمینه نمیدهد
3- نوبت به آقای ابطحی میرسد که در مورد اطلاع رسانی آزاد و لزوم وجود آن صحبت میکند ولی شیخ قصه ما در این زمان ساکت است و بازهم نه نظر او را میشنویم و نه قولی
بله تیم زیرک آقای کروبی بدون اینکه لازم باشد ایشان حتی از یک خط قرمز هم رد شود مجموعه معمایی/پلیسی را برای ما تدارک دیده بود که پر بود از سوالاتی که تک تک ما آرزو داریم یکی پیدا شود و بگوید با آنها موافق و یا مخالف است ... راه حل که چگونه میخواهد در صورت موافقت آنها را عملی کند که بخورد توی سر من
حتما جمله معروف مموتی که قرار است سالها با آن توی سرش بزنیم را بخاطر دارید :" یعنی مشکل ما واقعا حجاب خانمهاست" ... ولی کروبی قصه ما در عمل هیچ چیزی هم نگفت که روزی بر علیهش استفاده کنیم و قولی هم نداد .
نظر شخصی : تمام اینها بکنار شنیدن لغط حجاب اجباری از صدا و سیما هم برای خودش عالمی دارد ... در ضمن به نظر من آقای کروبی اگر رییس جمهور بشود چیزی میشود مثل حالت جرج بوش که همه سیاستمدار و خط دهنده را در حقیقت چینی میدانستند و در زمان کروبی هم کرباسچی همه کاره خواهد بود
می دانم که با رای دادن من چیزهایی که میخواهم یا کسی که میخواهم انتخاب نمیشود ولی شاید بتوانم جلوی انتخاب نشدن کسی را که نمیخواهم بگیرم
دو دلیل اصلی من که احمدی نژاد را مناسب نمیدانم:
۱- به عنوان یک رئیس جمهور هر زمان که حرفی می زند احساس میکنم شعور من را به عنوان یک ایرانی به سخره گرفته است [1]
۲- همیشه فکر میکردم که رئیس جمهور کسی است که خوب یا بد دارای مشاورین اقتصادی حرفه ای است که این مشاوران حرفه ای تصمیم های درست یا غلط را بر اساس اصول علم اقتصاد میگردند ولی بعد از اخراج سه رئیس بانک مرکزی و یک وزیر متوجه شدم این مشاوران همه به آقای دکی تذکر داده بودند که ریختن پولهای نفتی یکشبه به دامان اقتصاد کشور باعث بزرگترین آفت اقتصاد که همانا تمام اقتصاد دانان از آن میترسند میشود ... تورم و آنگاه متوجه شدم که پرتقال فروش سر میدان نارمک شده است رئیس جمهور کشور من و هر آدم حرفه ای که مخالف حرف او هم حرف بزند با پرتقال هایش میزند
قبل از اینکه بیام آمریکا همون زمانها یک مشکل معده داشتم گفتم قبل از اینکه برم ,برم دکتر و این مساله رو حل کنم که مشکلی نباشه ٫ خلاصه رفتم دکتر و دکتر یه مقداری قرص بهم داد . دوره درمانی یک مدتی طولانی شد و وقت رفتن رسید ... سوار هواپیمای یکی از این دول کفر شدم و یکی از خدمتکارهای جینگیلی مینگیلی اومد و با یک زبان پیشرفته که بعدا فهمیدم انگلیسی بود گفت:
وات کن آی گت یو فور درینک ؟ ( البته من فقط درینک رو فهمیدم )
چشمم افتاد به بطری بزرگ شامپاین و در خواست کمی شامپاین کردم
چشمتون روز بد نبینه اولین قلپ رو که زدم دمای بدنم چند درجه رفت بالا و قلبم شروع کرد تند و تند زدن و سرم شروع کرد گیج رفتن و شروع کردم به خودم گفتن که:
دیدی چه خاکی به سرم شد بعد از یه عمر عرق سگی خوردن حالا که دستمون یه چیز درست و حسابی رسیده نسبت به الکل حساسیت پیدا کردیم ... نکته این چوب خداست که داره میزنه پس کلمون ... ای خاک بر سرت حسام
چند روز بعد فهمیدم که نباید اون داروی خاص رو وقتی که الکل میخوری استفاده کنی و در حکومت اسلامی از اونجا که پیش فرض اینه که کسی الکل نمیخوره روی قوطی نمی نویسن ... تا جوهر صرف جویی بشه !
مطلع شدیم که در راستای سیانت از نظام مقدس جمهوری اسلامی وبلاگ ما هم قیلتر شده است ... کفی کردیم همی ... که اگر وبلاگ میانه روی ما ¹ را هم نمیتوانند تحمل کنند واقعا پس چه چیزی را میتوانند تحمل کنند ؟! خلاصه بعد از مکاتبات با عمو قیلتر باف جواب آمد که در وبلاگ شما ۶ بار نوشته است ک.و.ن/ت.ج.اوز/ل.خ.ت/ک.و.ن/بعلاوه هیجده ... و شما به وبسایت بالاترین لینک داده اید
من رو باش که فکر میکردم علت قیلترینگ نوشتن مطالب کمدی-سیاسی ¹² بوده که قبلا نوشته بودم و فکر میکردم با یک اداره مجهز که حواسشان به همه چیز هست طرفم ولی به این نتیجه رسیدم که این اقدامات اخیر چیزی نیست بغیر از استعصال و بدبختی سانسور کنندگان که چون نمیدانند با این اینترنت صاب مرده چه کنند کم مانده سرشان را خودشان از جا بکنند و تنها کاری که از دستشان بر میآید سانسور لغاتی است که یک سرچ انجین برایشان پیدا میکند
حسابش را بکنید : ۱۰ میلیون کاربر اینترنت فقط در داخل ایران و بیش از ۸۰ هزار وبلاگ ... عمو قیلتر باف خواهرش که میشود عمه ما را هم نمیتواند کنترل کند چه برسد به اینترنت ... با اینهمه بگیر و ببند Alexa میگوید ۵۴ درصد کاربران بالاترین از ایران میایند که میشود ۴.۵ میلیون Hit در ماه
عمو جان وارد جنگی شده ای که نه تنها از همین الان باخته ای بلکه آخر کار ل.خ.تت هم میکنند و ک.و.نت ... خدا رحمتت کند به هر حال (ببین ما را هم که از این چیزها نمینوشتیم به کجا رسانده اند )
یادم می آید در انتخابات ریاست جمهوری دفعه قبل نزدیک ۶ ماه وقت برای خواندن روزانه چندید روزنامه صرف کردم ... هرچه بیشتر خواندم بیشتر گیج شدم ... دلیل خیلی ساده بود آقایان کاندیدا هر روز میرفتند بالای منبر و یک مشت شعار میدادند که خیلیهاش بدون توجه به این بود که واقعا مردم چه مساله ای براشون مهم است و جواب برای چه سوالی برای اونها اولویت داره ( انتخابات مجلس رو که اصلا صحبت نکنید درباره اش )
مثلا در آمریکا : تک تک این مسایل به طور مجزا وجود دارند و اکثر روزنامه ها و غیره نظر کاندیدها رو با توجه به سخنرانیشون هر روز پیگیری میکند ... مثل : ۱- ادامه حضور نیروهای آمریکا در عراق - اوباما : مخالف - مک کین : موافق ۲- افزودن مالیاتها : اوباما : موافق - مک کین : مخالف ۳- برقراری رابطه با ایران : اوباما : موافق - مک کین : مخالف ولی توی ایران هرگز این مسایل برای ما تفکیک شده وجود نداشته اند ... ولی تکنولوژی امروز این امکان را به ما میدهد تا خودمان همچین چیزی را به وجود بیاوریم
۱- آزادی بیشتر به دختران : احمدی نژاد : مخالف - میر حسین : ممتنعه - کروبی موافق ( به همراه لینک به متن سخنرانی ) ۲- ایجاد ارتباط با آمریکا : احمدی نژاد : موافق - میر حسین : موافق - کروبی : مخالف ۳- ادامه غنی سازی : احمدی نژاد : موافق - میر حسین : مخالف - کروبی : موافق
این یعنی قدرت دست من و شما که بتونیم بگیم واقعا چه چیزی برای ما خیلی مهم است ... پس دست بکار بشید : برای این کار یک آی - دی گوگل لازم دارید که اکثرا دارند و چند دقیقه وقت برای امتیاز دادن به هر سوال - قوانین رو بخونین و دقت کنید که تعداد امتیاز به سوالاتی که از هر کاندیدا میشه برای شما محدود است ... پس به سوالاتی که برایتان بیشتر مهم است مثبت دهید ...
اوباما میگوید : اگر میخواهید تغییری ببینید از خودتان شروع کنید
کلاس اول راهنمائی در یک مدرسه به شدت مذهبی پر از بچه های کله گنده مسئولین حکومتی ( نمیدونم من اونجا چیکار میکردم دقیقا ) بودم که :
یک روز پشت سریم که فکر کنم فامیلش عشتری بود یک تیکه مقوا به من داد و منم همینطوری فی البداهه ورداشتمش کردم کارت شناسایی و بالای کارت از اونجایی که از اسم سازمان جاسوسی شوروی کا.گ.ب خوشم میومد نوشتم K.G.B
بچه های ندید بدیده کلاس ما نمیدونم چرا همه خوششون اومد و درخواست عضویت در سازمان مخوف ما کردند در عرض مدت کوتاهی تعداد اعضاء به ۵۰ نفر از ۱۵۰ نفر کل مدرسه رسید ... نمیدونم این جو گیر شدن بود یا چی ولی قلدر کلاسمون هم از من توی مدرسه به احترام رئیس بودن حساب می برد ... یادم میاد یکی از این قلدر ها که یکبار منو داشت اذیت میکرد رو تهدید هم کردم که میدم حسابتو برسن ... در جواب خواست که عضو گروه بشه ... ولی تمام این دوران شکوه یک هفته ای بیشتر دوام نیاورد و مدیر مدرسه فهمید ... هیچوقت قیافه اش رو موقعی که فهمید منه ریزه میزه عضو گروه تواشیح و یکی از حافظان قران مدرسه و قاری و ... رئیس این تشکیلاتم یادم نمیره . بنده خدا زرد کرده بود ... نمیدونم ترسیده بود که عوامل شوروی توی مدرسه اش نفوذ کرده باشند و من همه بچه های این کله گنده های مملکت رو خراب کرده باشم ( پدر یکی از همین اعضا گروه چندی بعد کاندید ریاست جمهوری هم شد )یا میترسید کمونیست ها کشور رو از مدرسه اش شروع کنند به گرفتن یا بنده خدا عقلش به هیچ کجا نمیرسید و از کف کردن رنگش زرد شده بود... البته حالا که فکر میکنم میبینم این قضایا باید بعد از سال ۱۹۹۱ اتفاق افتاده باشه که شوروی سال ۱۹۸۹ از نقشه روزگار محو شد
خلاصه علاوه بر احضار پدر و مادر به مدرسه یک هفته اخراج از کلاس شدم و مجبورم کردن ۱۰ تا انشاء درباره بدی این کار و بدی جاسوسی و بدی کمونیسم و منافاتش با اسلام بنویسم ... دورانی بود ها
شبکه پرس تی وی در ۱۴ مارچ گزارشی محرمانه (از کجا میاره والا من بیل میرم ... گوگل هم همینطور ) چاپ میکنه از سازمان جاسوسی آمریکا که اسرائیل تا ۲۰ سال از صحنه روزگار حذف میشود در متن گزارش اشاره میکنه که چنانچه اسرائیل راه حل تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل در کنار همدیگر را کنار بگذارد و اقدام به تشکیل یک کشور مشترک کند و همچنین قبول کند که آوارگان فلسطینی به سرزمینهای اشغالی برگردند و در یک نظام دمکراتیک انتخابات برگزار شود ... و اسرائیلیهایی که هویت دوگانه اسرائیلی - غربی دارند هم اسرائیل را ترک کنند ... آنگاه اسرائیل تا ۲۰ سال دیگر از بین میرود ( پیش خودمان بماند تشکیل یک کشور راه حل پیشنهادی محمود چاخان خودمان است )
البته رسانه های فارسی مثل فارس و بازتاب لطف میکنند و این چند جمله بالا را که البته راه حل محمود است را حذف میکنند تا به ما کمک کنند که اطلاعات کمتری کسب کنیم و خوشحال شویم
حالا نگاهی کنیم به تاریخ ... وقتی در جنگ سال ۶۷ اسرائيل کرانه غربی رود اردن (در آن زمان بخشی از اردن ) و نوار غزه ( بخش تحت کنترل کشور مصر در آن زمان ) را اشغال میکند در حقیقت این سرزمینها را قسمتی از خاک اسرائیل به حساب می آورد ... به این ترتیب طی سالیان طولانی مبنای فکری بر تشکیل یک کشور اسرائیل بدون کشوری به اسم فلسطین بود و قرار بر این بود تا به فلسطینیان خودمختاری در قسمتهای خودشان داده شود . ولی چند اتفاق باعث شد تا این ایده کنار گذاشته شود :
1- زاد و بلد ... در حالی که یک خانواده اسرائیلی ( عمدتا یهودی ) حداکثر ۲ بچه داشتند ولی یک خانواده فلسطینی ( عمدتا مسلمان ) تعداد بسیار بیشتری ... ناگهان اسرائیلیها متوجه شدند که با این روند رشد جمعیت به زودی تعداد فلسطینیان بیشتر از اسرائیلیها میشود و در یک جامعه دمکراتیک مثل اسرائیل به احتمال قوی دیگر این فلسطینیان خواهند بود که به خاطر برتری تعداد امور کشور را به دست خواهند گرفت و اکثریت خواهند شد ...
۲- وقتی یاسر عرفات مذاکرات صلح کمک دیوید را رها کرد
و حوادث ریز و درشت کنار آن... این زمان بود که تصمیم تشکیل یک کشور را کنار گذاشتند و ایده دو کشور جدا از هم به اسم اسرائیل و فلسطین را سرلوحه قرار دادند .
در نتیجه میبینیم که اصل مطلب که همان تشکیل یک کشور مشترک است چیز عجیبی نیست و سال ۲۰۰۰ عملا تصمیم گرفته شده است که نباشد ولی این ۲۰ سال از کجا آمده :فلسطینها که الان 5.4 ملیون جمعیت دارند در سال 2025 جمعیتشان به 8.5 میلیون میرسد ولی اسراییلیها که 5.5 میلیون جمعیت دارند جمعیتشان به 6.5 میلیون در سال 2025 میرسد ( از مجله TIME) حال در این کشور شما انتخابات برگزار کنید میبینید که اسرائیل حذف میشود ولی میدانیم که این اتفاق نخواهد افتاد نکته اینه که گزارش پرس تی وی در اصل چیز عجیبی نیست ... ولی این گزارش در دنیای اینترنت غیر فارسی حسابی سر و صدا کرده ( که به احتمال قوی بیشتر کاربران انگلیسی زبان هسته گزارش رو متوجه نشدند و البته نمیدانند که با پرس تی وی سرو کار دارند
به مناسبت سال نو یک گشتی زدم توی آرشیو و این رو از 3 سال پیش پیدا کردم
اینجا بعضی جاها همه چی اتوماتیکه (ولی خوب من که نمیدونستم ، خلاصه یه روز توی یه جایی( فکر کنم سینما رفتم از این دستشویی ها که این زیره بعد ا ز عملیات ،هی نگاه میکنم که این آبش چطوری میاد، این دستش کو پس ،خلاصه ما افتاده بودیم به جون این قسمت بالاش که لابد یه جاییش رو باید فشار داد که آبش بیاد ، این ملتم میومدن میرفتم چپ چپی مارو نگاه میکردن ، شاید فکر میکردن میخوام بلندش کنم ببرم خونمون ... جاتون خالی وسطش داشتم فکر میکردم نکنه این با اثر انگشت فقط کارمیکنه ،لابد اون اولش که اثر انگشت گرفتن از ما باسه یه همچین روزی بود،چه میدونم اخرش گفتم بابا بیخیال ... ولش کردم تا اومدم اینور یهو خودش آبش اومد ... تازه فهمیدم سنسورداره جاتون حسابی خالی انقدر به دهاتی بازی خودم خندیدم عکس ملکوتی توالت اتومات
با پایین آمدن قیمت تلویزیونهای HDTV آدم حسابی دلش میخواهد یکی را ابتیاع کند ... pioneer چهل و دو اینچ به مبلغ یک میلیون و دویست هزار تومان این نسل جدید تلویزون در سال 1998 معرفی شدند با انقلاب جدید در انتقال اطلاعات دنیای جعبه جادو رو به کل دگرگون کرده اند
پژمان - حالا واقعا این HDTV چه فرقی با تلویزون معمولی داره ؟
1- وضوح یا کیفیت تصویر ( Resolution ) در تلوزیون عادی 820x840 است در حالی که در اکثر تلویزونهای HDTV (High-definition TV ) این وضوح 1920x1080 هست ... این تعداد بسیار بیشتر پیکسلها در صفحه به شما کمک میکند تا تصاویری با وضوح بسیار بسیار بالا داشته باشید
2- این تلویزون ها در فرمت 16:9 (نسبت طول به ارتفاع 9/16 ) ارائه میشوند بر خلاف تلویزون های عادی 4:3 ( نسبت طول به ارتفاع 3/4 ) , این مساله به شما کمک میکند تا فیلمهای سینمایی را که برای سالیان طولانی مجبور بود به صورت 16:9 یا همان سینما اسکوپ خودمان ( دو نوار سیاه در پایین و بالای صفحه ) تماشا میکردید و در حقیقت مقدار زیادی از اندازه تلویزونتان را از دست میدادید را ، بالاخره در اندازه واقعی تلویزون (از تمام مصاحت تلویزیون استفاده کنید) ببینید
3- اگر دستگاه پخش و فیلمهای بلو ری Blue Ray و یا کنسول بازی PS3 یا Xbox 360 دارید حسابی کف خواهید کرد ... هرچند فیلمهای DVD بخصوص اوریجینال هم کیفیت بسیار خوبی خواهند داشت
پژمان- این که خیلی توپه پس بزن بریم بخریم دیگه
و اما اشکال کار چیست
اگر همین الان یک تلویزون HDTV را به کانال پخش سریال مورد علاقه تان یوزارسیف وصل کنید و تلویزون قدیمیتان را هم کنارش بگزارید شروع میکند فحش دادن به پدر و مادر تکنولوژی ... به این دلیل که کیفیت تصویر شما نسبت به تلویزون قدیمیتان بسیار بد خواهد بود به دو دلیل
1- فرستنده صدا و سیما کماکان دارد امواج آنالوگ 820x840 و یا خیلی کمتر معمولا پخش میکند و تلویزون شما که برای پخش با کیفیت بالا ساخته شده است عملا تصاویری با کیفیت پایین دریافت میکند ( مثل وقتی که در کامپیوتر یک فیلم AVI با وضوح پایین را بخواهید در تمام صفحه کامپیوتر تماشا کنید ) ... نه به آن بدی ...البته HDTV هایی هم هستند که به طور مصنوعی کمی کیفیت را بهتر میکنند
2- اگر مشکل اول شما را به کل ناامید کرده این مشکل را اصلا نخوانید ... توجه کنید که فرستنده صدا و سیما علاوه بر اینکه امواج را آنالوگ میفرستد آنها را در فرمت عادی 4:3 میفرستد ... یعنی وقتی که بخواهید تصویر را در تمام صفحه تلویزونتان ببینید تصاویر کشیده میشود ... اینگونه که یک دایره تبدیل به بیضی میشود و افراد در تصویر کوتاه و چاق دیده میشوند ( به تصویر 3 در شکل بالا نگاه کنید ) یعنی برای دیدن تصویر در اندازه طبیعی باید فرمت تلوزیون گرانقیمتتان را به 4:3 تغییر دهید ( تصویر 1 در بالا ) و اگر قبلا فقط در زمان پخش فیلمهای اسکوپ از تلویزون قدیمیتان صفحه اش کوچک میشد ( به تصویر زیر نگاه کنید ... تلویزون عادی 42 اینچ شما در زمان پخش فیلم تبدلیل میشود به تلویزیون 39 اینچ ) حالا همیشه باید بجای تلویزیون 42 اینچتان یک تلویزون 34 اینچ داشته باشید ( به تصویر زیر نگاه کنید )
در آمریکا از امروز 17 فوریه 2009 پخش امواج آنالوگ قطع خواهد شد و فقط امواج دیجیتال HD خواهد بود ( این یعنی دو مشکل بالا برطرف خواهد شد) البته اینکه این اتفاق در ایران کی بیافتند الله و اعلم ... ولی این نیازمند تعویض تمام دوربینهای صدا و سیما و تمام فرستنده های آنالوگ به دیجیتال خواهد بود ... که البته این را هم به آن اضافه کنید که بازار اینگونه وسایل پر خواهد شد از دسته دومها آمریکایی
پژمان: بابا بالاخره بخریم یا نه؟
خیلی سخته ولی اگر تلویزیون قدیمیتون مشکلی نداره فعلا نگه داریدش ... قیمتهای این تلویزین ها با سرعت پایین خواهد آمد ... ولی اگر تلویزون ندارید سعی کنید تا میتونید کوچکتر رو بخرید که پس فردا هی ناخوناتون رو از حرس نخورید که این همه پول دادم این چیه دیگه ... غیر از اینکه کار خیلی مهمی دارید مثل بازی کردن End war روی Ps3 ... و اینکه خدا رو چه دیدی صدا و سیما هم شروع به پخش برنامه های HD کنه
پ.ن 1 : احتمالا از خودتان پرسیده بودید که چرا در سایت YOUTUBE اندازه پنل پخش ویدیو ها تغییر کرده و اکثر ویدیو ها دارای دو نوار سیاه در دو طرف هستند ... دلیلش پشتیبانی از فرمت 16:9 است البته
پ.ن 2 : نمونه خوب استفاده از این تکنولوژی تلویزون فارسی جدید بی بی سی است که در فرمت 16:9 پخش میشود (البته اطلاع ندارم که آمواج ارسالی آیا HD هستند یا خیر , چون این امواج پهنای باند بالایی میخواهند بسیار بسیار گرانقیمت خواهند بود ) و این را هم نمیدانم که دیگر کانالهای تلویزون در ماهوراه چگونه هستند(غیر ایرانیها البته ).
نوشته فوق برداشت آزاد من است برای اطلاعات دقیق و کامل به منبع این مقاله سایت Cnet مراجعه کنید
زبان پارسی کهن خیلی جالب به نظر میرسه ... درست متوجه نشدم که کدوم لغت معنی کدوم لغت رو میده فرض کردم آدادا یعنی داد و چند لغت دیگه رو از اینجا پیدا کردم مثل ... نکته جالب اینه که بدونم چطوری این آدمهای 2500 سال پیش حرف میزدند ( به اصطلاح اجداد ما) منبع
از شرکت شما در یکی از وسیعترین مراسم تحلیف در تاریخ کشور تشکر میکنم.
همانطور که کار بازسازی آمریکا را شروع میکنیم، میبایست امیدهای مشترکمان که باعث همبستگیمان در این هفته شد را ترسیم کنیم.
من بر روی شما حساب میکنم که روح با هم بودن و خدمت را زنده نگاه دارید.
شما میتوانید با مراجعه به http://www.whitehouse.gov// درباره برنامه های ما برای ایجاد تغییر در آمریکا آگاه شوید و از چگونگی مشارکت شما در کارهای پیشرو اطلاع یابید.
ما مشکلات بسیار زیادی در پیش رو داریم ، ولی به عنوان یک ملت میتوانیم برتمام آنها فائق آییم .
و ما دیده ایم ، بارها و بارها ، که هیچ حدی برای آنچه میتوانیم انجام دهیم وچود ندارد زمانی که در کنار یکدیگر باشیم
راه ما تازه شروع شده است
رئیس جمهور باراک اوباما
امروز 2 روز بعد از مراسم تحلیف این نامه به دست من رسید ... فرستنده :رئیس جمهور باراک اوباما ... موضوع: متشکرم ... من برای دیدن مراسم تحلیف در یکی از مکانهای اونکار( نه واشنگتن) ثبت نام کرده بودم و این نامه برای من اومد ... این در حالیه که حتی رای ندادم ( نمیتونستم ) ... ولی هدفم از اینکه گذاشتمش اینجا بیشتر اهمیت مسئله استفاده از تکنولوژی بود ... اینکه دو روز بعد از مراسم یک نامه از رئیس جمهور دریافت کنید (کاری که 10 سال پیش اگر کسی میخواست انجام بده خرج زیادی داشت و روزها و روزها طول میکشید ) و اینکه رئیس جمهور در قرن 21 میتونه به طور شخصی از تک تک آدمها برای انجام کارهای مختلف دعوت کنه به نظر من میتونه بار روانی بسیار بالایی رو داشته باشه ... بدون شک در جهان آینده ما تکنولوژی خیلی خیلی مهم خواهد بود کاش بعضی ها بفهمند و نگویند که سرعت اینترنت بس است و بیشتر نمیخواهیم
تا چند وقت پیش حتی به مخیلم هم نمیرسید هرگز در تاریخ بشر همچنین اتفاقی بیافتد و یا جورایی هنوز هم توی شکم ...
یک مسلمان زاده آفریقایی سیاهپوست رئیس جمهور آمریکا شد , جایی که سیاهان تا 150 سال پیش برده بودند و حقوقشان به اندازه یک سگ هم نبود و یا به گفته اوباما در نطقش : تا 60 سال پیش اگر پدرش میرفت توی یک رستوران بهش غذا نمیدادند
تقریبا 50 سال پیش مارتین لوتر کینگ در چنین روزهایی در سخنرانی معروف خودش گفت : "من یک رویا دارم , رویای روزی که ناقوسهای برابری به صدا در بیاید"
امروز انسانها در یک کشور به سطحی از شعور رسیدند که به یکدیگر تنها بخاطر انسان بودنشان نگاه میکنند , نه رنگ , نه دین , نه هیچ چیز دیگری عامل تبعیض انسانها از همدیگر نیست ( سفید پوستان 80 درصد جمعیت آمریکا رو تشکیل میدهند و سیاهان 13 درصد ... این یعنی این سفید پوستان بودند که در حقیقت اوباما را انتخاب کردند)
وقتی میبنم انسانها به این سطح از فهم و شعور رسیده اند و این اتفاق در تاریخ بشر افتاده است امید در دل من هم زنده میشود که پس این امکان وجود دارد که یک روز حتما این اتفاق در کشور من هم بیافتد و حالا من هم میگویم:
"من هم یک رویا دارم , رویای روزی که برابری در کشور من هم اتفاق بیافتد , شاید زنده نباشم که آن روز را ببینم ولی آن روز حتما خواهد آمد, روزی که شخصی که به جمهوری اسلامی اعتقاد ندارد هم بدون تبعیض بتواند رئیس جمهور ایران شود ... آری آقای جمهوری اسلامی آن روز که یک بهائی هم یک ایرانی باشد و بتواند رئیس جمهور ایران شود خواهد آمد"
معمولا وقتی کسی اشعار انگلیسی رو ترجمه میکنه ترجمه تحت الفظی است ولی من سعی کردم ترجمم یک آهنگ داشته باشه ... شاید خیلی سطحی باشه ... ولی نیاز به کمک زیاد داره .
زمانی / فرمان میراندم دنیا را / از هم میشکافتم دریا را / با یک کلمه
حالا امروز صبح تنها با سرعت می روم / با سرعت از خیابانهایی که روزی مال من بود میروم
زمانی / میریختم تاس را / میدیدم ترس را / در چشمان دشمنم
می شنوی صدای مردم را / پادشاه مرده باد را / امپراطور زنده باد را
کلید در دست من بود امروز / دیوارها بر روی من بسته بود فردا
و من فهمیدم که کاخم را / ساخته ام بر روی شنها و ماسه ها
میشنوم ناقوس بیت المقدس را / طبل نوازان سپاه رم را / که میخوانند
فردای من شو / شمشیر من شو / حافظ من / پیشواز من / در سرزمینهای دور
نمیتوانم توضیح بدهم به دلایلی / میفهمی یک روز که هرگز / هیچ چیز راست نبود، هیچگاه / زمانی که فرمان میراندم دنیا را
بود باد وحشی و شروری / به زیر آورد درها را / تا فرمان برانم دنیا را
میشکنند پنجره ها با صدای طبلها / و باور ندارند آدمها / من را با این حالتها
منتظر سر من انقلابیون / بر روی سینه نقره ای / مثل عرسکی تنها / آویزران شده از آن بالا
آه چه کسی هرگز میخواهد که شاه باشد؟
I used to rule the world Seas would rise when I gave the word Now in the morning I sleep alone Sweep the streets I used to own I used to roll the dice Feel the fear in my enemy's eyes Listen as the crowd would sing: "Now the old king is dead! Long live the king!" One minute I held the key Next the walls were closed on me And I discovered that my castles stand Upon pillars of salt, and pillars of sand I hear Jerusalem bells are ringing Roman cavalry choirs are singing Be my mirror my sword and shield My missionaries in a foreign field For some reason I can't explain Once you know there was never, never an honest word That was when I ruled the world It was the wicked and wild wind Blew down the doors to let me in Shattered windows and the sound of drums People couldn't believe what I'd become Revolutionaries wait For my head on a silver plate Just a puppet on a lonely string Oh who would ever want to be king? I hear Jerusalem bells are ringing Roman cavalry choirs are singing Be my mirror my sword and shield My missionaries in a foreign field For some reason I can't explain I know Saint Peter won't call my name Never an honest work But that was when I ruled the world (Ohhhh Ohhh Ohhh) Hear Jerusalem bells are ringing Roman cavalry choirs are singing Be my mirror my sword and shield My missionaries in a foreign field For some reason I can't explain I know Saint Peter will call my name Never an honest word But that was when I ruled the world (Oooooh Oooooh Oooooh)
تصویر از کتاب منافی الحیوان نوشته ابو سید عبید الله ابن بختیشو در بین سالهای ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۹ میلادی در زمان حکومت ایلخانان مغول . خاندان بختیشو سابقه ای بسیار دور در تاریخ ایران دارند به طوری که اجدادشان به زمان ساسانیان میرسد و از اولین پزشکان ایرانی در جندی شاپور بوده اند که در اصل نسطوری (از اقوام مسیحی) بوده اند ذبیح الله منصوری در کتاب امام حسین و ایران ادعا میکند که یکی از خاندان بختیشو ها به حضور امام سجاد که در وقایع کربلا بوده است پزشک فرستاده بوده است ( هرچند مشخص نمیکند کدام یک ... که این خیلی عجیب است ... به سالهای زندگی بختیشو ها دقت کنید )
اگر اطلاعات بیشتری دارید با منبع بگویید تا اضافه کنم
این اثر، قدیمی ترین نگارهی یافت شده از تصویر آدم و حوا در نگارگری اسلامی به شمار می رود.از نظر موریس دیمند، سبک اندامها، نه مسیحی و نه اسلامی بلکه هندی است؛ این امر در نوع پوشش و جواهرات، نیز مشهود است. این تأثیر هند ـ مغولی بر هنر و نگارگری ایران به دلیل پیروی شماری از ایلخانان از آیین بودیسم بود. نظریهی دیگری [از ارنست گراب] بر آن است که پیكرهها در این نگاره از لحاظ فرم و سبك، تحت تأثیر هنر سلجوقی بوده اند. کتاب منافع الحیوان ابن بختیشوع، دربردارندهی مطالعاتی پیرامون زندگی انسان و جانوران، برپایهی پارهای باورهای عامیانه و خرافات پزشكی است. اسلوبهای گوناگون هنری به کار رفته دراین مجموعهی 94 نگارهای، حاکی از تجمع هنرمندان از نژادهای مختلف در شهر مراغه، محل کتابت این نسخه است. به گفته ی شیلا کنبای، دخل و تصرفاتی نیز در این کتاب در قرن نوزدهم صورت گرفته است.محتوای نوشتهی حواشی تصویر ـ كه به زبان فارسی است ـ بیان گر مراحل شكل گیری و تكامل جنین انسان است و در جدولی مجزا در بالای تصویر و نوشته ها، عنوان "مقاله اول اندر منافع مرد و زن" آمده است؛ بر این اساس، نگارگر، آدم و حوّا را به منزلهی اولین نمونه و الگوی زوج انسانی در نظر گرفته است.* منبع: بهگوی، لیلا: تصویر آدم و حوا در نقاشی و نگارگری مسیحی و اسلامی (از اولین نمونهها تا آستانهی ورود به عصر مدرن)، پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشگاه الزهراء، تهران، 1387.صص 138-137lail14@yahoo.com
بر اساس نظر دانشمندان نوشیدنیهای الکلی در دسته مواد مخدر روانگردان Psychoactive drug قرار میگیرد که عامل پریشانی ذهنی مصرف کننده را ایجاد میکند درصد بالای الکل در خون فرد باعث مستی که کاهش سرعت عکس العمل و کاهش توجه را باعث میشود . نوشیدنیهای الکلی میتوانند معتاد کننده باشند که به این دائم الخمر بودن alcoholism. میگوییم (جالب است بدانیم که روانشناسان افرادی را که در جمع برای شاد بودن با دیگران از الکل استفاده میکنند و بدون آن احساس کمبود شادی را میکنند معتاد به الکل میدانند ( مثل جمع من و دوستان در گذشته ) .)
دانشمندان همچنین مواد مخدر روانگردان را به دو نوع سخت" Hard drug" و نرم Soft" drug " تقسیم میکنند ( نوع نرم موادی هستند که باعث آسیب کمتر نسبت به نوع سخت میشنوند ) که البته این تقسیم بندی در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است و بسیار بحث انگیز ... به طوری که این رده بنده به عنوان مثال در کشوری مثل هلند باعث آزاد شدن مصرف ماریجوانا شده است و جالب است که بدانیم موادی مثل هروئین و مورفین در رده مواد مخدر سخت در کنار الکل قرار میگیرند ... در حالی که LSD , هشیش و ماریجویانا در رده مواد مخدر نرم که تاثیر مخرب کمتری دارند قرار میگیرند ... در این ضمینه تحقیق مشترک عده ای از دانشمندان در سال 2007 ( که بر اساس آمار بدست آمده از دکترهایی که با اشخاص تحت تاثیر این مواد قرار گرفته اند به دست آمده ) نشان میدهد که خطرات الکل به مراتب بیشتر از LSD و ماریجوانا (Cannabis ) است
متاسفانه در جامعه اسلام زده ما جوانان و حتی بزرگسالان فکر میکنند نوشیدن الکل دلیلی برای سکولار بودن و مخالفت با قوانین اسلامی است در حالی که نمیدانند کسی که در این بین آسیب میبیند خودشان هستند که چوب دانش کم و مخالفت کور کورانه را میخورند