پنجشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۶

چگونه به کوروش افتخار کنیم ؟


چندی پیش پستی در بالاترین به اون بالا بالاها رسید که امروز سالگرد در گذشت شادروان رضا شاه پهلوی است و توی خیلی از نظرات نوشته شده بود خدا بیامرزتش ... اینجا بود که به این فکر کردم چطوره که ما میتونیم به یک سیاستمدار افتخار کنیم !؟
در نزدیکی الامباتور پایتخت مغولستان تپه بزرگی وجود دارد که از تمام شهر میشه اون رو دید ... حدس بزنید روی تپه چی هست ؟ ... نه عزیز من ننوشته هالیوود ... روی تپه شمایل ( لطفا قبل از منفی دادن تا انتهای مطلب را بخوانید و همچنین دلیل منفی دادنتان را قید بفرمایید )یا همون عکس بسیار بزرگی از چنگیز خان هست بطوری که از تمام شهر بشه اون رو دید در واقع مردم این کشور دارند به کسی که میلیون ها نفر آدم رو توی کوتاهترین مدت ممکن از بین برد و تمدن های بزرگی رو یک شبه از روی نقشه کره زمین پاک کرد افتخار میکنند ... روی هر جایی که بخوان با کلاس باشه یه اسم چنگیز میزارند و به اینکه جدشون به چنگیز میرسه به خودشون میبالند
اینجا بود که این سوال به ذهن من رسید ... فرق چنگیز با کوروش چی بود ؟ .. مسلما اونقدر که چنگیز کشته بود کوروش نکشته بود ...البته کی میدونه ... وقتی که ما میخواهیم با افتخار بگیم که ما ایرانی هستیم میگیم جد ما کوروش بوده و یک نقشیه هخامنشنیان هم به طرف نشون میدیم ... و میگیم ببین ما چی بودیم ... اولین منشور حقوق بشر دنیا رو کوروش نوشته .... ۲۵۰۰ سال پیش آزادی مذهب برقرار کرده ... برده داری نکرده ... ولی آیا کوروش هم چیزی جز یک سیاستمدار بوده است ... یک شاه برای شاه بودن باید برادرش رو بکشه ... شاههایی که این کارها رو نکردند شاه نشدند مثل قضیه بردیا ... شاه باید همیشه هوای مخالفان خودش رو داشته باشه و به محض اینکه قوی شدند ترتیبشان را بدهند مگرنه مخالفان ترتیب شاه را میدهند ... سیاستمداران باید بده بستان های کثیف بکنند ... مگرنه سیاستمدار نیستند ... وقتی یهودیان آمریکا نیمی از هزینه سربه فلک کشیده انتخاباتی دموکراتها رو میدهند از آقا یا خانم کلینتون میخواهند بعد از به قدرت رسیدن هوای اسراییل را جلوی قطعنامه های سازمان ملل داشته باشند و

محمد رضا شاه و پدرش خدمات زیادی به ایران کردند ولی فرقشان با کسانی که فقط این چند دانشجوی بی نوا را به این روزگار آوردند چیست ؟ و یا گنجی ها را در زندان شکنجه کردند ... آیا مسوول تمام اینها کسی جز رهبر است ... پس چه کسی غیر از محمد رضا شاه مسوول شکنجه های قبل از انقلاب ساواک بوده است ... آیا میشود به اینها گفت خدا پدرشان را بیامرزد ... آیا همه اینها به غیر از این است که سیاست کثیف است ... حال شما به من بگویید چگونه به کوروش افتخال کنم ؟

هفت هزار و پانزده سال بعد در چنین روزی : رادیو تهران ... تقویم تاریخ ... بعد از پخش آهنگ تایم از پینک فلوید ... هفت هزار سال پیش در چنین روزی ... ِسر احمدی نژاد کبیر با یک حرکت گازانبری شهر واشنگتن را به تسلط درآورد ( و ما با افتخار از اینکه یک ایرانی امپراتور آمریکا را به زانو درآورده به خود میبالیم !!! ) او سپس نفت را بشکه ای ۵۰۰۰ دلار فروخت و ایران باشکوهی ساخت که در هفت طبقه معلق بود

چهارشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۶

وقتی مجله تایم هم سوتی میدهد

همانجور که همه میدانیم مجله تایم یکی از معروف ترین و پیشرو ترین مجله های دنیاست ... چندی پیش کتابی رو تحت عنوان آمریکا تاریخ مصور رو چاپ کرد ... این کتاب بسیار جالب مجموعه است از عکسها فوق العاده جالب به همراه توضیحات کامل درباره تاریخ آمریکا از ابتدا تا حال ... که دیدنش واقعا خالی از لطف نیست ... ولی

همینطور که میبینید عکسی که از ماجرای گروگان گیری سفارت آمریکا در این کتاب هست بر عکس چاپ شده ... البته به احتمال قوی عکاس نباید ایرانی بوده باشه و موقع چاپ عکس نگاتیو رو چپه چاپ کرده ... این هم خیلی عجیبه ... چون عکاسهای حرفه ای در این سطح ممکن نیست پشت روی نگاتیو رو ندونند چطوره ؟ ... ولی به هر ترتیت این اشتباه در این کتاب جالب دیدنش بد نبود ... بمنظورم اینه که برای یک مجله حرفه ای که ادعای حرفه ای بودن رو دارد یک همچین سوتی واقعا زشت است ...در ضمن برای اون عزیزانی که احساسات وطن پرستانشون یهو اینجور مواقع به اوج میرسه ... بگم زیاد خونتون رو کثیف نکنید ... یک بمب بسازید ... البته گوگلی تا تخلیه شید
خود کتاب در ۱۹ دلار است در آمازون ... به من که مثلا مشترک طولانی هستم و کلی ازشون خرید کردم با تخفیف دادند ۳۵ دلار :)
البته ارزشش رو داشت

چهارشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۶

برای یک مشت بالاترین

اوووه ... این دیگه آخر پست احمدی نژادیه ... حتما بالای ۱۰۰ تا رای میاره ... تا کسی نگذاشته بهتره من سریع بزارم ... که یکهو چشمام سیاهی رفت ... احساس کردم مغزم اومده توی دهنم و دارم میجوامش ... ولی
این رئیسم بود از پشت سر محکم پس گردنی رو زده بود ... همینجور که چشای من هنوز سیاهی میرفت داشت فحش میداد ... تو نمک نشناسی ... و ... آخرشم به این ختم شد که تو اخراجی
نمیدونم شما از کدوم نوعش هستید ولی اگر از نوع من باشید که سالها کیک بوکسینگ بازی کرده باشید و بدترین چیز براتون اینه که مشت اول رو از حریف بخورید ... خون جلوی چشمای شما رو هم میگرفت ... و سریع فکر میکنید ... خوب ضربه اول رو که اون زده ... پس میتونید به پلیس بگید که دعوا رو اون شروع کرده ... منم که واقعا پیش این آدم کنس و گدای انقدر حمالی به خاطر یک حقوق بخور نمیر که خیلی کمتر از اون چیزی هست که باید واقعا به من بده ... پس موقعش الانه که انتقامم رو هم بگیرم
همونجور که به سمتش چرخیدم مشت راستم رو با قدرت آوردم و از زیر ... چشمتون روز بد نبینه ... عین فیلم ماتریکس رییس ما روی هوا بلند شد و محکم به دیوار خورد و بیهوش ... گفتم کشتمش ... توی یک لحظه تمام خاطرات زندگیم از جلوی چشمم رد شد ... همکارها هم که همه توی شک بودند و سرعت این فعل و انفعالات میخشون کرده بود ... و برو بر منو و ریس ولو شده رو نگاه میکردند
ماشالا این پلیس هم هنوز ۵ دقیقه نشده بود پیداش شد و ... خودتون حدث بزنید ... پلیس آمریکا ... چهارتا چک و لگد و دو تا تیزرگان و دست بند و زندان
ولی زندان
وقتی وارد شدم همه شروع کردن به فیش فیش کردن ... یعنی گوشت تازه ... با خودم کر میکردم اگه خیلی هم قوی باشم دوتا رو بزنم ... شب اول البته انفرادی بود ... البته اینم بگم از اونجایی که ضربه خیلی سنگین بود رییس محترم ۱ روز بیهوش بود ... باسه همین قاضی با قرار وثیقه موافقت نکرده بود و عمل منو اقدام به قتل تصور کرده بود
شب دوم ولی دیگه انفرادی در کار نبود ... از ترس شب قبلش نخوابیدم ... هیچ راهی نبود ... یا باید مثل بچه آدم فر رره ... یا اینکه له و لورده میشدم فر رره ...ولی یک ایرانی تا آخرش میره تا حق مسلمش رو بگیره ... این که مشخص بود ... نمیخوام قیافه ها رو تعریف کنم که جفت کنید ... ولی شب رسید ... یهو دیدم یکی پامو گرفته ... سریع پای راستمو کشیدم بیرون و با پاشنه پا گذاشتم توی وست صورتش ... صدای شکستن استخون رو شنیدم ... ولی پامو ول نکرد ... همون موقع یکی از پشت زیر شونه هام رو گرفت ... این یکی خیلی قوی بود ... هر چی زور زدم نشود ... همین لحظه یکی چونمو گرفت ... صورتمو چرخوند سمت خودش تا چشاشو ببینم ... عجیب بود ... عجیب چشمای قشنگی داشت ... بهم گفت پاشو بابا پاشو ... جفت کردم ... خاک بر سرم این چرا فارسی حرف میزنه ... شانس مارو ... این همه آمریکایی ببین آخرش هم یه ایرانی باید ... باز گفت پاشو پاشو عزیزم ... به خودم گفتم ... زرشک ... عزیزشم شدم ... کارم تمومه ... گفت حسام پاشو ... یهو ... دیدم اه ... مریم چونم رو گرفته دستش ... مریم : کابوس میدیدی عزیزم ... گفتم آره ... کابوس بالاترینی

با الهام از یکی از نوشته های بهروز مدرسي

پ.ن : البته پستی که فرستادم ... هنوط نیومده چهارتا منفی تکراری گرفت حذف شد ... تولدت مبارک

سه‌شنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۶

آیا احمدی نژاد واقعا خنگ است ؟

با توجه به گذشت مدتی از طرح سهمیه بندی بنزین اینجور به نظر میاد که کماکان طرح جیره بندی بنزین تمدید میشود ... این نکته به ذهن خطور میکند که آیا واقعا هدف جیره بندی بنزین بوده است یا خیر ؟
همانطور که میدونید پایین بودن قیمت بنزین و تاثیر آن بر جامعه و یارانه مستقیم به این کالا باعث شده همواره در دو دهه گذشته سیاستمداران با ادامه روش یارانه دهی به این محصول باعث شودند که مشکلات عدیده ای برای اقتصاد مملکت به وجود آید ... رسیدن سقف واردات بنزین به بیش از ۳ میلیارد دلار در سال ( بیش از دو برابر بیشتر از بودجه عمرانی کشور ) باعث شد که فشار عمده ای به اقتصاد وارد شود
از طرفی برآوردها نشان میداد که نهایت مصرف بنزین به تعداد اتومبیلها نباید بیش از ۴۵ میلیون لیتر در روز باشد ... در صورتی که این عدد قبل از سهمیه بندی به بیش از ۷۰ میلیون لیتر در روز رسیده بود ... این به این معنی بود که بنزین لیتری ۸۰ تومان به طور گسترده به خارج از کشور قاچاق میشد ... در نظر بگیرید که بنزین در کشور همسایه ترکیه بیش از ۱۶۰۰ تومان در لیتر به فروش میرسد این یعنی سودی ۲۰۰۰ درصدی ... البته فکر اینکه مردم دهاتی مناطق مرزی بیش از ۲۰ میلیون لیتر در روز به خارج از کشور قاچاق کنند کمی اغراق به نظر میاید ... این به این معنی است که قاچاقچیان حرفه ای مبادرت به انتقال بنزین در اندازه های خیلی بزرگتر میکرده اند در مدت کوتاهی از طرح سهمیه بندی ۱۵ میلیون لیتر از مصرف روزانه کشور کاسته شده و از اونجایی که مردم عادی کماکان از سمیه خود استفاده میکنند ... نشان دهنده این بوده که طرح دولت احمدی نژاد برای مقابله با قاچاق بنزین موفقیت آمیز بوده است ... ولی
مساله ای که این وسط مهم است اینه که من گمان میکنم دولت در آینده باز هم میزان سهمیه را افزایش خواهد داد و در حقیقت دولت هدفی برای جیره بندی بنزین از روز اول هم نداشته است بلکه تمام اینها یک برنامه جالب و زیرکانه بوده است تا مصرف بنزین در کشور تحت کنترل در آید ... اما چرا از ابتدا به این موضوع که هدف از کارتهای بنزین مقابله با قاچاق بود اشاره نشد
الف ) در صورتی که کارتهای بنزین فقط برای مقابله با قاچاق مورد استفاده قرار میگرفت مردم احساس نمیکردند که با زندگی روزمره آنها در ارتباط است و احتمالا مانند طرحهای دیگر با کم توجهی مردم ممکن بود با شکست مواجه شود
ب )‌ دلیل اصلی دیگر تبلیغات مثبت برای آقای احمدی نژاد خواهد بود که هم توانسته است جلوی قاچاق در حدود دو میلیارد دلار در سال از بودجه مملکت را بگیرد و هم اینکه با دادن سهمیه دوباره و یا آزاد کردن مصرف بنزین ( البته با کارت که بشود توزیع آن را کنترل کرد ) در زمان انتخابات نشان دهد که رییس جمهور لایقی بوده است

البته ادامه افزایش سهمیه بنزین نظر شخصی من است و باید منتظر نشست و دید که با پایان سهمیه عده بیشتر مردم چه اتفاقی خواهد افتاد و مساله دیگری که در این مدت فشار زیادی به دولت خواهد آورد مساله اماکن توریستی که با توجه به ترس مردم از پایان سهمیه به طرز شدیدی آسیب دیده است ... و در کنار این موضوع گازوییل هم میتواند چالش دیگری برای دولت باشد ( انتقال قاچاقچیان از بنزین به گازوییل ) ... این بعید به نظر میرسد که دولت جرلت برخورد مشابه با گازوییل را هم داشته باشد ...
تیتر رو به این دلیل انتخاب کردم که نوع برخورد با احمدی نژاد و مطالب مرتبط که هر روز میبینیم اینگونه به نظر میرسد که یک دیوانه زنجیزی از تیمارستان فرار کرده و شده رییس جمهور ... در صورتی که باید تمام جوانب رو دید نه فقط نیمه خالی را

چهارشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۶

چگونه بفهمیم که یک نفر ایرانی است بدون اینکه ببینیمش

یکی از تفریحات سالم من و مریم اینجا اینا اینه که وقتی میریم بیرون بگیم کی ایرانیه کی نیست ...

روش معمول اینه که از روی ظاهر بگیم که یک نفر ایرانی هست یا نه ... که از مشخصاتش میشه به رنگ پوست ... نوع آرایش صورت و چهره برای خانومها ... و نوع آرایش مو و سبیل و اینجور چیزا برای آقایون اشاره کرد ... البته این قسمتها هم همه جالب است
ولی قسمتی که میخوام الان براتون بگم روشی هست متفاوت ... اینکه چطور بدون اینکه ببینیم کسی رو بگیم طرف ایرانیه ... یکی اینکه میشه از روی فارسی صحبت کردن اینو فهمید ... ولی روشهای دیگه ای هم وجود داره که یکیشو توی یکی از ویدیو ها دیدم که کمدینه میگفت که اگه توی اداره مالیات کار میکنید و میخواین آمار یه نفر رو بگیرین و بعد میفهمید طرف خونش توی بورلی هیلز ولی یک پنی توی حسابش پول نداره بفهمید طرف باید ایرانی باشه ... ولی این یکی رو خودم کشف کردم ... اگه خواستید توی یه جای عمومی برین دستشویی و تا اومدین درو باز کنین دیدید در قفله و بعدش یه صدای اوههههههههوم اومد ... میفهمید که طرف باید ایرانی باشه ... روشهای دیگه رو شما بگید
visitor stats