چهارشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۴

غذا

تنوع غذایی اینجا رو به هیچ وجه نمیشه با ایران مقایسه کرد
واقعا شاید به جرات بگم از موقعی که اومدم یک غذای تکراری
نخوردم و 95 درصد غذاهایی که خوردم بار اول بوده که میخوردم
فکر کنم همین بیان کنه که چقدر تنوع غزایی اینجا زیاده ... هشتپا
صدف ، حلزون ، ماهی خام و خیلی غذاهایی که خوردم دفعه اول بود
البته هنوزم زنده ام ... استفاده از فلفل هم یک چیز عادی تو غذاست که
البته تو ایران نبود ... خلاصه اینکه حتی غذایی که خودم اینجا میخورم هم
فرق میکنه ... البته فکر کنم مهمترین چیز اینه که غذا و مواد غذایی اینجا بینهایت ارزونه
و به قول مریم اینجا هیچکس از گشنگی نمیمیره

یکشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۴

دچار دپریشن شدم ... هنوز دو ماه نشده که من رفتم
همه عروسیشون گرفته ... 5 تا عروسی و بله برون و از اینجور چیزا
خدا بگم چیکارتون کنه ... دو تا از دوستای صمیمی تا ما رفتیم و سه تا
تو فامیل ... دعا میکنم که همتون دم هجله یه بلایی سرتون بیاد
انشاالله توسط طرف مقابل کشته بشین ... هر چی بگم کم گفتم

نامردا اگه دستم بهتون برسه

ولی به هر صورت باید بگم مبارکه

جمعه، آذر ۲۵، ۱۳۸۴

این یه چیز خوبه باسه امضا کردن ، امضا کنید تا بگم
این ناشری که کتاب معروف و مرجع " New Book of Knowledge " رو
منتشر میکنه میخواهد به دلیل ذیق یک سری مسایل بخش امپراتوری ایران
رو حذف کنه ... پس ما نمیزاریم

میگم این امپراتوری عجب امپراتوریه که هنوز باید براش بجنگیم

شنبه، آذر ۱۲، ۱۳۸۴

پنجشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۴

چهارشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۴

زندگی مشترک

وارد این دوران زندگی شدن چیز عجیبیه ... حس و حال خاص
مسئولیتهای خاص ... مشکلات خاص ، زیباییهای خاص ، در
کل بگم که دارم لذت میبرم چون زنی مثل اون دارم

چهارشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۴

یک چیز مهم که امروز بهش پی بردم اینه که اینجا با ایران
فرق زیادی نمیکنه ... وقتی میومدم فکر میکردم میام تو یک
دنیای دیگه ... ولی واقعیتی که الان دارم لمسش میکنم اینه
که در حقیقت واقعیتهای زندگی در تمام دنیا یکیست
امریکا هم یک ایران است با امکانات

جمعه، آبان ۱۳، ۱۳۸۴

چاق ، چاق ،چاق

اولین چیزی که نظر منو بعد از ورود به این کشور به خودش جلب کرد
چاقی بود ... مردم اینجا دارن میتترکن ... شاید اگه بگم 2 درصد مردم با قد
1.70 بالای 150 کیلو وزن دارن عین حقیقته .
یکی از دلایل مهم ارزون بودن غذاست ... اینجا بهترین غذاها نسبت به حقوق مردم
در واقع مفتن .
غذاهای آماده هم که جزیی از زندگی مردمه ... چه آماده خریدن از بیرون یا غذاهایی
که فقط باید 2 دقیقه تو مایکروو بذاری.

سه‌شنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۴

تجسم کنید برین دکتر باسه سرما خوردگی بهتون آنتی بیتیک
بده و شربت سرفه ... همین دوتا بشه 200 هزار تومان
دوست دارم قیافتون رو ببینم ... شایدم قیافه خودمو

شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۴

سه هفته گذشت ... باورم نمیشه زمان چه زود میگزره مخصوصا
حالا که حسام اومده پیشم ... ارزش تمام دوریها رو داشت ... زندگی
واقعا رسم خوشایندیست

اینارو مریم نوشته ها

پنجشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۴

کلاس زبان رو دو سه روزه شروع کردم، نکته جالب اینه که رفتم
سر کلاس دارم با یارو انگلیسی حرف میزنم یهو وسطش میگم فهمیدی
اونم به فارسی بعد خودم شروع میکنم به خودم خندیدن عین خولوچلا

دوشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۴

قابل توجه اونایی که میخواستن بیان آبجوشون رو بگیرن ... این
آدرس مجانیه برای ثبت نام گرین کارت امریکاست
پر کنید ببینم کی خوش شانس تره اگه سوالی هم داشتین
بعد از اینکه خودم با کمک مریم پرش کردم ( نه اینکه فکر کنید
عرضه ندارم ) میتونید بپرسید. در ضمن فقط یک قسمت داره
مال آدرسه اونو بهتر آدرس یک فامیلی چیزی رو بدید که تو
خارج زندگی میکنه ... علتشم تحریم نیست ... چون پست میشه
ممکنه ایران دیر به دستتون برسه زمانش رو از دست بدید
یک چیز جالب این قرعه کشی رو از این بابت این آمریکاییها
میزارن که میگن آمریکا بهترین جای کره زمینه پس در سال
به 50 هزار نفر این شانسو میدیم که از بین 5.5 میلیارد نفر بقیه
کره زمین بیان آمریکا زندگی کنن ... خدا به زمین گرم بزنشون
خوب از امروز زندگی واقعی یجوری شروع شد ... رفتم مدرسه

جالبه که اینجا زیاد اهل کلاس گذاشتن نیستند مثل ما ... ما اگه بریم
دانشگاه باید بگیم که میریم دانشگاه ولی اینا وقتی میروند دانشگاه
میگم رفتیم مدرسه ... کلاسمون وحشتناک بود یعنی منه خارجی
ندیده یهو اونهمه خارجی میددم از ویتنام ، هندوراس، هنگ کنگ
اوکراین ، مکزیک ... اوه تازه کجاشون دید معلممون هم آمریکایی
بود
خلاصه سرتون رو درد نیارم بزرگترین خوبی کلاسش اگه گفتین
چی بود ؟ یک آبچو مهمون من ... لول ... احتمالا رفقای من همه
میفهمن ... غیر از حمید ندید بدید ( الان داره میگه دختراش خوب
بودن !!!) نه خره ... کلاسش مجانیه :)) حدس میزدم فکرت به
بیراهه بره ... بقیه که درست حدس زدن بیان آبجوشون رو بگیرن
یا هرچی دوس داشتن مهمون من :)) بیایین دیگه

شنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۴



جورج دیروز اینجا بود ... اومده بود حالمو بپرسه ... شنیده بود مریضم
این جورجم خیلی زیگیله ... بابا جدی میگم دیروز جرج بوش اومده بود
اینجا ... همین بغل به فاصله 5 دقیقه ...

اومده بود هواپیمای روندالدو افتتاح کنه در ضمن بگه من هوای

آرنولدو تو این رای دادن جدید دارم ...

جمعه، مهر ۲۹، ۱۳۸۴

پول ، پول ، پول از در و دیوار میریزه فقط یک پارو باسه من بفرستید جمعش
کنم . اینجا پارو نیست ، نه بابا حول نشید ... پژمان الان لابود رفته دنبال پارو
عزیزم صبر کن ... آدم اینجا وجود پول رو از درو دیوار احساس میکنه ولی
بدست آوردنش به این راحتی نیست البته سخت هم نیست ... اون دوبولی باید
کار کنه ... الکی نیست که به اینجا میگن کشور فوق سرمایه داری.

پنجشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۴

سعی میکنم نکاتی رو که به نظرم جالب میاد به عنوان یک ایرانی ندید بدیید بنویسم
اولین چیز مهمی که نظر منو جلب کرد اینه که اینجا پراید ندارن
اصولا این آمریکاییها علاقه ای به ماشین ندارند و در کل اینکه
در اصل دچار عقده هستند چون همشون عاشق کشتی هستند که
البته فکر میکنم که عقدشون اینه که میخواستند همه دریانورد شن
ولی نشده، باسه همین تو خیابون همه کشتی سوار میشن.

چهارشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۴

visitor stats