دوشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۷

چرا مسئله به این مهمی ( خلافت حضرت علی ) در قرآن نیست؟




این سوال رو یادمه حتی وقتی که توی یک مدرسه به شدت مذهبی در حالی که مخم پر بود از مذهبیجات ( در این حد که دعا میکردم دوباره جنگ بشه من برم جبهه شهید بشم ) از معلمم میپرسیدم به تته پته می افتاد و معمولا از این جور جوابا رو میشنیدیم :" بعله ... پیامبر وقتی در آخرین لحظات زندگیشون بودند گفتند یک ورق بیاورید که من بنویسم علی خلیفه است که ابوبکر گفت : این مرد ( پیامبر )‌ دیوانه است" و از این جور جوابها ...

ولی اون چیزی که اصولا علمای شیعه و به کل اسلام به کل فراموش کرده اند معجزه هزاره جدید است ... معجون عجیبی که به سرعت وارد زندگی ما انسانها میشود به اسم دانش برای همه ... اینکه یک روزی تمام انسانها یکی یکی شروع میکنند (‌البته باید بگم کرده اند) به سوال که این چیست ؟ و آن چراست؟ و کسی هم نمیتواند نوشته های کفار رو بسوزاند.

وقتی که پسرک ۱۳ ساله در مدرسه راهنمایی میپرسد ... خب چرا مسئله به این مهمی رو ( خلافت حضرت علی ) خداوند در قرآن ننوشت؟ و یا به قول معروف پیامبر محکم کاری نکرد؟ مثل سلاطین مختلف که برای اینکه برای نایب السلطنه مشکلی پیش نیاید قبل از مرگ شروع به معرفی طرف و گرفتن بیعت ( یا نظر موافق ) از آدمهای مختلف میکردند

جواب معلم مدرسه هیچوقت مغز شستشو شده پسرک رو قانع نکرد چه برسد به شستشو نشده هایش ... در آن زمان سعی بر این بود که پسرک هیچگاه نظر آدمهای مخالف رو هم نبیند و نخواند ( و اصلا آدم مخالفی نباشد) ولی آنچه نباید میشد شد و موجودی بی ریخت و عامل صهیونیسمی به اسم اینترنت وارد دنیای پسرک شد ... پسرک نظر مخالفان رو خوند باهاشون بحث کرد و با تعجب دید که آنها هم میتوانند منطقی باشند و داستانهای مشابه رو که توی تاریخ اتفاق افتاده بود رو مرور کرد و از خودش پرسید واقعا چرا؟

اینجا بود که تمام مقدساتی که سالها توی کله اش خطهای قرمز کشیده بودند رو کنار گذاشت و به ماجرا طوری دیگه نگاه کرد:

پیامبر اگر واقعا میخواست که امام علی رو جانشین خودش بکنه بدون شک هم به اندازه کافی باهوش بود که بداند چه بکند که این اتفاق بیافتد و هم قدرت و برش لازم را داشت ... جواب ساده است : پیامبر نمیخواست نایب السلطنه داشته باشد ...

پیامبر به امت در غدیر خم گفت که این مرد بهترین است و مناسب ترین ولی او را پادشاه نکرد ... اگر این کار رو میکرد بدون شک خلافت مقدسش تبدیل میشد به یک حکومت پادشاهی موروثی که هیچ فرقی با بقیه پادشاهی ها نداشت ... پیامبر این رو هم میدونست که بعد از او یک شبه تمام مردم یک حکومت دمکرات به راه نخواهند انداخت ولی این فرصت رو به مردم داد تا تمرین دمکراسی کنند ... و این اتفاق به نوعی افتاد ... بعد از مرگ عثمان مردم به خانه علی هجوم آوردند و به اتفاق او را به انتخاب کردند ...و نکته اش اینه که خود حضرت علی هم به این دمکراسی احترام گذاشت

فقط تصور کنید که با کنار گذاشتن این خطوط چقدر به اسلام کمک میشه ... پیامبر دمکرات ... و حضرت علی حامی دمکراسی و قرآن مروج دمکراسی

منبع عکس : ویکیپدیا سال ۱۳۰۹ میلادی در زمان ایلخانیان در ایران ...غدیر خم زمانی که کشیدن عکس پیامبر گناه کبیره نبود



۹ نظر:

ناشناس گفت...

ممکنه این سوالها به سطوح اصلی تر هم رخنه کنه اما بها دادن به اونها شجاعت زیادی میخواد که هر کسی نداره

ناشناس گفت...

مثل سوال من در دوره ی دبیرستان که چرا خدا همه ی 124000 پیامبرش رو همین دور و اطراف فرستاده (چون عهد عتیق رو تازه خونده بودم)، که معلم جواب داد: "نه! به فرمایش خود قرآن، برای همه ی اقوام پیامبری فرستاده شده!" و این بحث با گفتن اینکه پس کجاست پیامبر افریقاییان و سرخپوستان و خاور دور و غیره و حواله دادن بودا و هندو به همین 124000 پیامبر و ندانستن اینکه به تمام این پیامبران در عهد عتیق اشاره شده و غیره... چیزهایی بوده که نه فقط در سطح معلم دبیرستان، که استاد دانشگاه و عالم دینی و دینداران متعصب هم پاسخی ندارند و اصلا اهل شک و سوال و پرسش نیستند که اگر بودند این نبود اوضاع فکری این مردمان...

Hesam گفت...

صحبت عزیز ... ممنون از نظرتون ... باید بگم که این مطلب رو خیلی وقت پیش نوشته بودم ولی به اینجا رسیدن که چاپش کنم همونی بود که شما فرمودید

Hesam گفت...

امیررضا... این شکاف رو خود این مردم ایجاد کردند و خود این مردم هم درست خواهند کرد به امید خدا

ناشناس گفت...

بسیار خوب بود
در واقع شخص علی هم اعتراضی علنی به این قضیه نداشت و سکوت کرد. آیا این سکوت از سر ترس بود؟!؟

ناشناس گفت...

شما مطلب را خیلی ساده گرفته ای. با این حرف ها نه اسلام طرفدار دموکراسی می شود و نه پیامبر و علی دموکرات می شوند. اسلام نه ادعای دموکراسی دارد و نه ارتباطی به این شیوه حکومتی. داستان جانشینی علی بجای پیامبر بصورتی که شیعیان اکنون به آن می پردازند هم چیزی است ساخته و پرداخته شیعیان در قرون بعدی و اساسا اصالت ندارد. ثابت کردن این هم بسیار آسان است. یعنی به اندازه ای دلیل خلاف آن وجود دارد که نشان می دهد اصولا داستان غدیر و جانشینی و غیره از جعلیات است و اصالت ندارد. در اینجا به چند دلیل اشاره می شود:
1- این داستان که پیامبر در بستر بیماری گفته است قلم و کاغذ بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم و به ادعای شیعیان می خواسته جانشینی علی را بنویسد و عمر یا ابوبکر گفته اند او از شدت تب هذیان می گوید آشکارا ساختگی است زیرا اولا پیامبر سواد نداشت تا چیزی بنویسد و لذا چنین درخواستی نمی توانسته بکند و ثانیا اگر هم می گفت عمر یا ابوبکر حق داشتند چنین بگویند زیرا همانطور که گفته شد او سواد خوانده و نوشتن نداشت. ثالثا چرا پیامبر مانند 23 سال دوره نبوت مطلب به این ههمی را شفاها نگفت تا برایش بنویسند. آیا مانعی بود؟ اگر از طرف خداوند ماموریت داشت چنان بگوید طبعا مانند 23 سال گذشته می گفت و کاتبان برایش می نوشتند. چهارم اینکه اگر در غدیر قضیه تمام شده بود چه نیازی به نوشتن مجدد داشت؟ پنجم، در داستان غدیر ادعا می شود که پیامبر در مقابل 120 هزار نفر علی را جانشین خود معرفی کرد. لیکن به محض اینکه پیامبر از دنیا رفت به فاصله چند ساعت همه این 120 هزار نفر مسلمانی خود را فراموش کردند و حرف پیامبر را به هیچ حساب کردند و ابوبکر را انتخاب کردند. انصافا حرف از این سست تر و بی پایه تر شنیده اید؟ مسلمانانی که در طی 23 سال آنهمه در راه پیامبر و اسلام چان فشانی کرده بودند و و دین خود را به هیچ چیز عوض نمی کردند و تابع محض پیامبر بودند و کلام خدا و پیامبر را بدون چون و چرا انجام می دادند، همه آنها چند ساعت بعد از مرگ پیامبر کافر شدند! در هیچیک از اسناد معتبر دیده نشده که بعد از چانشینی ابوبکر حتی یک تن به جانشینی علی اشاره کرده باشد حتی ابوذر و سلمان و غیره. بلی ممکن است عده ای طرفدار خلافت علی بودند همانطور که عده ای طرفدار جانشنی عمر یا ابوبکر یا سعدبن عباده رئیس اهل مدینه بودند ولی طرفداری از خلافت با جانشینی که از طرف خدا و پیامبر تعیین شده باشد دو حرف کاملا مجزا است. اگر حکم یا فرمانی از جانب خدا برای جانشینی شخص خاصی بود و پیامبر آن را ابلاغ کرده بود قابل تصور نیست که مسلمانان اولیه با آنهمه ایمان آن را فراموش کنند. همانطور که قابل تصور نیست پیامبر کلام خدا را به صریح ترین شکل به مسلمانان ابلاغ نکرده باشد و موجبات فتنه بین مسلمین را دانسته فراهم کرده باشد. ششم، داستان سقیفه که شیعیان از آن بنام توطئه یاد می کنند هیچ ارتباطی به خلافت علی ندارد. تمامی منابع معتبر نشان می دهند که در سقیفه رقابت بین انصار و مهاجرین بود و عمر با ترفند و سیاست خلافت را بر قریش ثابت ساخت. به محض مرگ پیامبر اهل مدینه یعنی انصار سعد بن عباده رئیس خود را به خلافت برگزیدند و حتی یک تن از آنان نگفت که پیامبر شخص دیگری را برگزیده است. عمر از ماجرا خبردار شد و با ابوبکر و چندتن دیگر از قریش بلافاصله برای اینکه خلافت را از چنگ آنان در آورد به سقیفه رفت. در آنجا بحث بالا گرفت. اهل مدینه می گفتند خلافت از آن آنان است زیرا آنان پیامبر را به مدینه آوردند و اسلام از آنجا رشد کرد در حالیکه قریش و اهل مکه پیامبر را اذیت کرده و از مکه بیرون کردند. عمر با آنان بحث کرد و برای اینکه قضیه بالا نگیرد خود با ابوبکر بیعت کرد و گفت این مرد یعنی ابوبکر بزرگ ما است و اولین مرد مسلمان است (در زمان بعثت علی 10 سال داشت کودک بود و لذا اهل سنت ابوبکر را اولین مرد مسلمان می دانند) و پدرزن پیامبر است. همراهان عمر هم با عجله با ابوبکر بیعت کردند و اهل مدینه چاره ای ندیدند و همه با او بیعت کردند. بدین ترتیب عمر با سیاست خلافت را از دست اهل مدینه در آورد. مطلب مهم این است که در سقیفه که همه از صحابه نزدیک پیامبر بودند و سالها در راه اسلام شمشیر زده بودند حتی یک تن نگفت که آقایان این حرفها چیست که می زنید، مگر پیامبر علی را به خلافت انتخاب نکرده است؟ حتی یکی نگفت که خوب با این خلافت علی چه کنیم و مردم را چگونه قانع کنیم که علی خلیفه نباشد درحالیکه پیامبر اورا انتخاب کرده است. تنها توضیح این مطلب این می تواند باشد که اصولا چیزی بنام جانشینی علی وجود نداشت. در غیاب حکم جانشینی طبعا علی شانسی برای جانشینی نداشت زیرا در جامعه عرب سن و شیخوخت بسیار مهم بود و علی 32 ساله را هیچ کس قبول نمی کرد خلیفه باشد. این داستانها که علی انتخاب نشد زیرا بسیاری از اهالی مکه را در جنگها کشته بود و فرزندان آنان از او کینه داشتند طبعا غلط است زیرا انتخاب کنندگان همه یا اهل مدینه بودند یا همرزمان علی که خود علیه اهل مکه جنگیده بودند. هفتم، خود علی کوچکترین اعتراضی نداشت. در حالیکه بعقیده شیعیان امامت و جانشینی پیامبر از اصول دین است یعنی در ردیف توحید و نبوت و بالاتر از نماز و روزه. چطور ممکن است علی که جان خود را در راه اسلام بارها به خطر انداخته بود در مقابل ضایع شدن یکی از اصول دین ساکت بنشیند؟ هشتم، در سراسر نهج البلاغه حتی یک کلمه پیدا نمی کنید که علی گفته باشد خدا یا پیامبر مرا به جانشینی پیامبر انتخاب کردند. آری یکی دو جا اشاره می کند که من برای خلافت شایسته ترین بودم. لیکن بین اینکه کسی بگوید من برای خلافت شایسته تر از دیگران هستم و اینکه بگوید من از جانب خدا به خلافت انتخاب شدم زمین تا آسمان فاصله است. لذا علی هیچ ادعایی ندارد که از طرف خدا و پیامبر به خلافت و امامت برگزیده شده و این تهمتی است که به او زده اند. تمامی دلایل دیگر شیعیان در همین ردیف است. شیعه یک امر سیاسی است و هیچ ارتباطی به مذهب ندارد. بسیاری از احکام شیعه هم همینطور است. مثلا خمس که بسیار بر آن تاکید می شود و مردم بیچاره را مجبور می کنند خمس اموال خود را به علما بدهند. در قران چنین حکمی وجود ندارد. خمس در قران مخصوص است به غنائم جنگی در جنگ با غیر مسلمین و لذا اصولا از اموال مسلمان جایز نیست خمس گرفته شود. مهم تر اینکه هیچ سندی وجود ندارد حتی در منابع شیعه که در صدر اسلام یعنی زمان پیامبر یا زمان ابوبکر و عمر و عثمان و حتی زمان خلافت علی حتی یک دینار از مسلمین خمس گرفته شده باشد. این حکم از جعلیات قرون بعدی است. امیدوارم همین اندازه کافی باشد. لیکن بعد از اینها این مطلب را هم باید اضافه کرد. شیعه بعنوان یک ابزار سیاسی منافع زیادی برای ایران داشته است. شیعه نوعی اعتراض ایرانیان علیه اشغال اعراب بود و بهمین جهت منفور ترین شخص نزد شیعیان عمر است که ایران را فتح کرد. از همه مهمتر، شاه اسماعیل با نبوغ خاص خود شیعه را مذهب رسمی ایران کرد و به این ترتیب اولین دولت واقعا ایرانی را بر این مبنا بنا کرد. لذا مذهب شیعه وظیفه مهمی را برای ملت ایران ایفا کرده است. ولی سلاطین صفوی هیچگاه خود را جانشین امامان معرفی نکردند. مشکل این است که اکنون در ایران رهبران خودرا جانشین امامان معرفی می کنند و با این ابزار هیچ گونه امکان اعتراض و مخالفت به مردم نمی دهند، چه رسد به دموکراسی. به همین علت است که اکنون لازم است مردم از ریشه های نظام امامت که اینهمه از آن سوء استفاده می شود آگاه شوند و بدانند که این نظام نه اسلامی است و نه مقدس و فقط به ابزاری برای سلطه سیاسی تبدیل شده است. هیچکس بخاطر عدم اعتقاد به آن به جهنم نخواهد رفت. ن1348

Hesam گفت...

آقا اومدم نظرت رو چاپ کنم نمیدونم چی شد پاک شد : نگی به مقدسات ما توهین شد :
"لعنت به کسانی که به محمد ال محمد و علی وال علی خیانت کردند.بی شعور نفهم بی دین برو قران رو باز کن سوره بقره ایه 206رو بخون ببین در مورد حضرت علی چی گفته اگه انسان هستی که میدونم ادم نیستی ولدو زناها جهنم رو به شما بشارت میدم"

Hesam گفت...

در جوابتون هم : نگفتید که چرا این موضوع در قران نیست !!! در باره قسمت فحاشی و اینا هم باید گفت از کوزه همان طراوت که در اوست، ما که ادعا نداریم، کافی است فقط به اینهایی که دارند مثل شما نگاه کرد و فهمید که مسلمون واقعی یعنی چی؟

Hesam گفت...

آآ یادم رفت بگم که سوره بقره رو هم از حفظم، تو همون مدرسه مذهبی کلی حافظ قرآن بودم

visitor stats