پنجشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۶

دومین سال ممل


دوستای عزیز که میدونم وقت ندارن به اینجا سر بزنن اینو برای شما مینویسم دومین سال ممل آمریکایی بودن من هم گذشت و وارد سال سوم شدم ... از روزی که پامو از ایران گذاشتم بیرون مهمترین اتفاق این بوده که ۸ تا از دوستا و فامیلا ازدواج کردن ... آرتور،حمید،پژمان و ... که از همینجا به همشون تبریک میگمبه هرصورت مبارکا باشه اینشالا ولی این رسمش نبود که پشت سر من همتون حول شدین عروسی کردین :)‌ ... خلاصه منم توی این دوسال کلی عوض شدم ظرف میشورم غذا میپزم صبح تا شب ظهر کار میکنم ... تازگیها برنامه اقامتم هم به جاهای خوبی رسیده ... توی این دوسال فهمیدم که بیشترین چیزی که دلم براش تنگ شد ... میدون آزادی با اون ساندویچهای کثیفشه :)) ... نه بابا ... فهمیدم که چیزی که دلم براش تنگ شده و دلم میخواد ببینمش خانواده و دوستام ... در حقیقت وطن اونجایی که آدم دلش باشه ... همتون رو تا برنامه بعد به خدا میسپورم

هیچ نظری موجود نیست:

visitor stats