درک اینکه چرا احمدی نژاد همچین حرفهایی میزنه از اولش برام یک معما بود
احمدی نژاد درخواست کرد تا از محل برجهای دوقلو یا منطقه صفر دیدن کنه ... آمریکاییها در هر دو صورت جواب مثبت و منفی دادن به نوعی بازنده بودند ... اگر جوابشان مثبت بود اجازه داده بودند بزرگترین دشمن حال حاضر آنها از مکانی که به نوعی مقدس ترین مکان کشورشان است استفاده تبلیغاتی کند و اگر جواب منفی می دادند باز هم باخته بودند زیرا هدف او از این کار ادای احترام به قربانیان حادثه بود
قضیه وقتی جالب تر میشود که احمدی نژاد مسلما میدانست جواب به این سوال منفی است ... پس با بیان این موضوع و گرفتن جواب منفی خودش نیز بازنده این قضیه بود ... کافیست به حرفهای این یکی دوسال گذشته از قبیل هولوکاست و غیره نگاه بیاندازیم تا ببینیم احمدی نژاد انگشتش را در سوراخهایی کرده است که علاوه بر اینکه سوراخ فوق گشاد تر شده است انگشت خود او هم بریده است
قضیه دانشگاه کلمبیا هم دقیقا همین بود ... او با این علم به دانشگاه رفت و میدانست که کشته خواهد شد ... منظور هموم آبرو ریزیه ... ولی به نوعی طرف مقابل را نیز کشت ... رییس یک دانشگاه به معروفت کلمبیا با این همه جنجال و ادای دمکراسی و احترام به طرف مقابل به احمدی نژاد
فحش داد (دیکتاتور حقیر یا بیچاره ... که لغت به کار رفته میتونه معنی های موازی زیادی داشته باشه ) نکته ترسناک همینه که من اسمش رو میزارم استراتژی انتحاری ... دقیقا مثل این بمگذارای انتحاری که شاید خودشون رو میکشند ولی به نتیجه ای که میخواهند میرسند ... امیدوارم این قضیه به اونجا ختم نشه که برای از بین بردن قدرت آمریکا ایران رو به صورت بمب انتحاری دربیارند
میگویند مسلکی وجود دارد ( که اسمش را نمی آورم :) چون یادم نیست ) در شیعه که معتقد است برای تسریع در ظهور حضرت مهدی باید دنیا به نهایت بدبختی برسد ... پس باید کارهای کرد که دنیا به اون لحظه برسد
۲ نظر:
اون مسلکی که یادت نمیاد اسمش حجتیه است. در هر صورت نظرت جالبه و متاسفانه درست به نظر میرسه.
خیلی رومانتیک و باکلاس حاج حسام از استقبالی که کردید ازآقای رییس جمهور ممنونم.
ارسال یک نظر