یکشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۶

یک روز معمولی

شیشه ماشین خیسه ... من ماشینمو تو کوچه میزارم چون بهتره :) نه چون ما یک پارکینگ بیشتر نداریم ... باسه همین صبحها
آبپاشا میپاشن به ماشین من

یه دودوی باحال توی ترافیک توی ونچورا بلوارد که من اسمشو گذاشتم همون خیابونه بین فلکه اول و دوم ... اون خیابونه اسمش چی بود راستی ... اسم نداشت اصلا ... داشت؟

اینجا هم شلوغ ترین اتوبان شهره به اسم 405 که من بهش میگم همت

توی ترافیک همت من همیشه مثل بایسیکل ران چوب کبریت همرام دارم

سرعت ماشین هم دیگه کمتر رو نشون نمیده ... مگرنه میداد ... اون چراغ قرمز هم که روشنه ... فکر نکنین ماشینم خرابه ... باسه قشنگیه

هیچ نظری موجود نیست:

visitor stats