پیشنهاد تعویض واژه غربی و نامنوس دایناسور با واژه مترادف فارسی لولو

۱-ژوراسیک پارک = پارک لولوها

۲-تیرو ناساروس ( Tyrannosaurus ) = لولو بزرگه یا لولو خان

۳-فسیل دایناسور = لولو واره

۴-ابو لولو ( آسیابانی که آخرین پادشاه ساسانی را به قتل رساند ) = پدر دایناسورها

۵- بچه دایناسور = لوله

۶- دایناسور ماده = لولو ه ِ

۷-دایناسور مرد = لولو ا

۸- استیون اسپیلبرگ (Steven spielberg ) = لولو پرور

۹- موزه دایناسورها = لولو زار

۱۰- یکی از اعضای دایناسور جامعه بالاترین در انتظار برطرف شدن مشکل سرور بالاترین = لولو منتظر

۱۱- یک دایناسور در حال بوسیدن جای پای رهبر و ذوب شدن = لولو مذاب

۱۲- چنانچه در فرمول تهیه زیتون پرورده گمجو بجای زیتون از گوشت دایناسور استفاده کنید = لولو پرورده

۱۳- لولو ایستاده با مشت / لولو تاتانگا = دایناسوری که قرار بود در فیلم ایستاده با مشت با کوین کاستنر بازی کند ولی ممنوع الخروج شد شد

۱۴- علمی تخیلی که برای درک یک دایناسور توسط بقیه دایناسورها به کار میرفته است = لولو مداری

۱۵- مجموعه ۷۰ میلیونی از دایناسورهای بدبخت و بیچاره که حق اعتراض ندارند = لولو بزغاله

۱۵.۵- دایناسور قاچاقچی = لولو بُز

۱۶- اصطلاحی محبت آمیز که توسط حکومت برای دادن انگیزه برای شرکت در انتخابات آینده به مردم به کار میرود که اگر شرکت نکنند محمود دوباره رئیس جمهور میشود= میدم لولو بخورتت

۱۷- محمود احمدی نژاد = لولو سر ِ خرمن

۱۸-بالا لولو = دایناسورهای عهد باستان بالاترین که معلوم نیست که این همه امتیاز را از کجا بدست آورده اند

۱۹- دایناسوری که بیلش در ک.و.نش رفته است = لولو بیل به ک.و.ن ( این بی ادبی نیست و از داستانهای کهن این مرز و بوم است که به زودی در اینجا روایت میشود )

نامه ی سرگشاده ی جمعی از وبلاگ نویسان در اعتراض به دستگیری حسین درخشان

برای افزودن نام خود لطفا به اینجا بروید بگذارید. و متن نامه ها (فارسی و انگلیسی) را در
وبلاگ خود بازنشر کنید.

ما امضا کنندگان ذیل، شرایط دستگیری حسین درخشان، یکی از سرشناس ترین بلاگرهای ایرانی، توسط مقامات ایران را به شدت نگران کننده می دانیم. ناپدید شدن، حبس در مکانی مجهول، عدم دسترسی به اعضای خانواده و وکلای مدافع، و اعلام نکردن اطلاعات شفاف در خصوص موارد اتهام احتمالی نامبرده همگی باعث نگرانی ما ست.
جامعه وبلاگ نویسان ایران یکی از فعال ترین و بزرگترین جوامع اینترنتی جهان است. از شهروندان معمولی تا رییس جمهور ایران، بسیاری به امر نوشتن در وبلاگهای مختلف مشغول اند. این وبلاگ نویسان دارای طیف وسیعی از عقاید و آرا هستند و نقش مهمی در مباحث اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی ایفا می کنند.
متاسفانه ظرف سالهای اخیر، وبسایت ها و وبلاگهای متعددی به صورت منظم توسط مقامات ایران فیلتر شده و شماری از وبلاگ نویسان با آزار و حبس روبرو شده اند. بازداشت حسین درخشان تنها آخرین نمونه از این نوع برخوردها ست و به نظر می آید این اقدام در راستای ایجاد رعب و واداشتن وبلاگ نویسان به سکوت طراحی شده است.
مواضع حسین درخشان در خصوص تعدادی از کسانی که بدلیل عقایدشان زندانی شده اند باعث رنجش جامعه وبلاگ نویسان ایرانی بوده و همین موجب شده بسیاری از آنان از وی دوری بجویند. با اینهمه، این موضوع این حقیقت را نفی نمی کند که آزادی بیان حقی مقدس است و باید برای همه در نظر گرفته شود، نه فقط کسانی که با آنها موافقیم.
بنابرین، ما از این منظر، به طور اصولی شرایط دستگیری و بازداشت حسین درخشان را محکوم می کنیم و خواهان آزادی فوری او هستیم.

We, the undersigned, view the circumstances surrounding the Iranian authorities’ arrest of Hossein Derakhshan (hoder.com), one of the most prominent Iranian bloggers, as extremely worrying. Derakhshan’s disappearance, detention at an unknown location, lack of access to his family and attorneys, and the authorities’ failure to provide clear information about his potential charges is a source of concern for us.
The Iranian blogging community is one of the largest and most vibrant in the world. From ordinary citizens to the President, a diverse and large number of Iranians are engaged in blogging. These bloggers encompass a wide spectrum of views and perspectives, and they play a vital role in open discussions of social, cultural and political affairs.
Unfortunately, in recent years, numerous websites and blogs have been routinely blocked by the authorities, and some bloggers have been harassed or detained. Derakhshan’s detention is but the latest episode in this ongoing saga and is being viewed as an attempt to silence and intimidate the blogging community as a whole.
Derakhshan’s own position regarding a number of prisoners of conscience in Iran has been a source of contention among the blogging community and has caused many to distance themselves from him. This, however, doesn’t change the fact that the freedom of expression is sacred for all not just the ones with whom we agree.
We therefore categorically condemn the circumstances surrounding Derakhshan’s arrest and detention and demand his immediate release.
Arash Abadpourhttp://kamangir.net/
Niki Akhavanhttp://benevis-dige.blogspot.com/
Hossein Bagher Zadehhttp://www.iranian.com/bagherzadeh
Sanam Dolatshahihttp://www.khorshidkhanoom.com/
Mehdi Jamihttp://sibestaan.malakut.org/
Jahanshah Javidhttp://www.iranian.com/
Abdee Kalantarihttp://www.nilgoon.org/
Sheema Kalbasihttp://www.zaneirani.blogspot.com/
Nazli Kamvarihttp://sibiltala.blogspot.com/
Nazy Kavianihttp://nazykaviani.blogspot.com/
Peyvand Khorsandihttp://soulbean.wordpress.com/
Nikahang Kowsarhttp://nikahang.blogspot.com/
Omid Memarianhttp://omidmemarian.blogspot.com/
Pedram Moallemianhttp://www.eyeranian.net/
Ali Moayedianhttp://payvand.com/
Ebrahim Nabavihttp://www.doomdam.com/
Masoome Naserihttp://www.mimnoon.com/
Khodadad Rezakhanihttp://www.vishistorica.com/
Leva Zandhttp://balootak.com/

Hesam Esmaili http://www.yarro.blogspot.com/

Erfaan Kheirandish : http://hafehesaaby.blogspot.com/

فیلمی که صدام با کفشهای پرتاب نشده ساخت!

در ۲۲ جولای ۱۹۷۹ تنها ۵ روز پس از رسیدن به ریاست جمهوری عراق صدام تمام رهبران بلندپایه تنها حزب عراق ٫ حزب بعث را به پایتخت دعوت کرد ... زمانی که تمامی رهبران به داخل سالن آمدند درهای سالن بسته شد و صدام شروع به گریه کرد و اعلام کرد که عده ای از سران حذب به کشور و حذب خیانت کرده اند و قصد کودتا بر علیه او را دارند ... سپس یکی یکی نام افراد متهم رو در سالن صدا کرد ... هر فرد بعد از صدا کردن نامش بلند شد و در حالی که به شدت ترسیده بود و میخکوب شده بود توسط ماموران بیرون از سالن برده شد و به همین ترتیب نفر بعدی ... ۶۹ نفر از سران حزب خود صدام در این روز به این ترتیب از سالن بیرون برده شدند ... خود صدام شخصا حکم اعدام چند نفر را اجرا کرد و بعضی از سران حزب بعث رو مجبور کرد تا اونها هم حکم اعدام رو اجرا کنند ... صدام از تمام این ماجرای جلسه سران حزب فیلم تهیه کرد تا درس عبرتی برای بقیه باشه (دقیقه ۳:۵۵ به بعد ) ...

فکر کنم خبرنگار قصه ما هم این فیلم رو دیده باشد ...

پ.ن: اگر اول این فیلم رو ببینید بازیگری که نقش صدام رو برای این مستند بازی میکنه فارسی حرف میزنه :)

رفیقای من منطق بلدن, یکی یه لنگه کفش دارن!

این ماجرای لنگ کفش به بوش با این آهنگ جدید کفش از گروه کیوسک چقدر به هم میان ... هرچند آهنگ کفش توش کفش هم داره ولی من تیتر بالا رو انتخاب کردم که یکم متفاوت باشه... ببخشید که نتونستم جلوی خودم رو بگیرم ... هنوز ۵ روز نشده که دربارش نوشتم ... :))

آدما کلن دو دستن /یا مثل منن یا که نیستن /اونایی که مثل من نیستن /عامل صهیونیستن

ماشینا مثل صاحاباشونن/ یا غراضه یا کورسی و شیکن/ جهت برقراری عدالت/ همه گیرِ تو ترافیکن

مردم توی خیابونا /یا بیکار یا سر کارن/ سرکار و بیکار فرق نداره/ اینا عامل استکبارن

همه چیزُ فقط من می دونم,/ ولی به شما ها نمیگم /بهتره به من گوش بکنین, /همینی که من میگم

هر زنی که بیرون از خونه ست/ غیر خواهر و مادر من /مصادیق بارز فساد و فحشاست /همشون این کارن!

اینهمه جنگ و دعوا, /واسه یه ریش تراش/ قانون رو رعایت کنید /داداش مرگ من یواش

آدما کلن دو دستن /یا مثل منن یا که نیستن/ اونایی که مثل من نیستن/ اصلا آدم نیستن!

این سوسولای عینکی /که پی روزنامه و کتابن/ رفیقای من منطق بلدن,/ یکی یه نانچیکو دارن!

باشه زن و مرد کلن برابر/ ولی مردا برابر ترن! /هرکی زیادی زر بزنه /میدم با کفش تو سرش بزنن!!

چرا مسئله به این مهمی ( خلافت حضرت علی ) در قرآن نیست؟

این سوال رو یادمه حتی وقتی که توی یک مدرسه به شدت مذهبی در حالی که مخم پر بود از مذهبیجات ( در این حد که دعا میکردم دوباره جنگ بشه من برم جبهه شهید بشم ) از معلمم میپرسیدم به تته پته می افتاد و معمولا از این جور جوابا رو میشنیدیم :" بعله ... پیامبر وقتی در آخرین لحظات زندگیشون بودند گفتند یک ورق بیاورید که من بنویسم علی خلیفه است که ابوبکر گفت : این مرد ( پیامبر )‌ دیوانه است" و از این جور جوابها ...

ولی اون چیزی که اصولا علمای شیعه و به کل اسلام به کل فراموش کرده اند معجزه هزاره جدید است ... معجون عجیبی که به سرعت وارد زندگی ما انسانها میشود به اسم دانش برای همه ... اینکه یک روزی تمام انسانها یکی یکی شروع میکنند (‌البته باید بگم کرده اند) به سوال که این چیست ؟ و آن چراست؟ و کسی هم نمیتواند نوشته های کفار رو بسوزاند.

وقتی که پسرک ۱۳ ساله در مدرسه راهنمایی میپرسد ... خب چرا مسئله به این مهمی رو ( خلافت حضرت علی ) خداوند در قرآن ننوشت؟ و یا به قول معروف پیامبر محکم کاری نکرد؟ مثل سلاطین مختلف که برای اینکه برای نایب السلطنه مشکلی پیش نیاید قبل از مرگ شروع به معرفی طرف و گرفتن بیعت ( یا نظر موافق ) از آدمهای مختلف میکردند

جواب معلم مدرسه هیچوقت مغز شستشو شده پسرک رو قانع نکرد چه برسد به شستشو نشده هایش ... در آن زمان سعی بر این بود که پسرک هیچگاه نظر آدمهای مخالف رو هم نبیند و نخواند ( و اصلا آدم مخالفی نباشد) ولی آنچه نباید میشد شد و موجودی بی ریخت و عامل صهیونیسمی به اسم اینترنت وارد دنیای پسرک شد ... پسرک نظر مخالفان رو خوند باهاشون بحث کرد و با تعجب دید که آنها هم میتوانند منطقی باشند و داستانهای مشابه رو که توی تاریخ اتفاق افتاده بود رو مرور کرد و از خودش پرسید واقعا چرا؟

اینجا بود که تمام مقدساتی که سالها توی کله اش خطهای قرمز کشیده بودند رو کنار گذاشت و به ماجرا طوری دیگه نگاه کرد:

پیامبر اگر واقعا میخواست که امام علی رو جانشین خودش بکنه بدون شک هم به اندازه کافی باهوش بود که بداند چه بکند که این اتفاق بیافتد و هم قدرت و برش لازم را داشت ... جواب ساده است : پیامبر نمیخواست نایب السلطنه داشته باشد ...

پیامبر به امت در غدیر خم گفت که این مرد بهترین است و مناسب ترین ولی او را پادشاه نکرد ... اگر این کار رو میکرد بدون شک خلافت مقدسش تبدیل میشد به یک حکومت پادشاهی موروثی که هیچ فرقی با بقیه پادشاهی ها نداشت ... پیامبر این رو هم میدونست که بعد از او یک شبه تمام مردم یک حکومت دمکرات به راه نخواهند انداخت ولی این فرصت رو به مردم داد تا تمرین دمکراسی کنند ... و این اتفاق به نوعی افتاد ... بعد از مرگ عثمان مردم به خانه علی هجوم آوردند و به اتفاق او را به انتخاب کردند ...و نکته اش اینه که خود حضرت علی هم به این دمکراسی احترام گذاشت

فقط تصور کنید که با کنار گذاشتن این خطوط چقدر به اسلام کمک میشه ... پیامبر دمکرات ... و حضرت علی حامی دمکراسی و قرآن مروج دمکراسی

منبع عکس : ویکیپدیا سال ۱۳۰۹ میلادی در زمان ایلخانیان در ایران ...غدیر خم زمانی که کشیدن عکس پیامبر گناه کبیره نبود

دولت آمریکا متکّا میشود!

این اتفاق امروز که اوراق قرضه کوتاه مدت دولت آمریکا با بهره صفر درصد به فروش رفت

حتما شنیده اید که بعضی بانکهای مرکزی برای کمک به بازار جهت رشد اقتصادی بهره خود را صفر میکنند ... مثلا بهره برای مدت زمان طولانی در ژاپن صفر بود ... یعنی دولت به مردم پول قرض میداد بدون هیچ بهره (‌ این یعنی آخر بانکداری اسلامی بدون ربا ... مدل ژاپنیش البته :)) ) ...

ولی اینکه مردم حاضر بشن به دولت پول بدون بهره وام بدهند دیگه شاهکار بود که اتفاق افتاد ... علتش هم ترس دارندگان پول از اینکه پولشان از بین برود ... یعنی ترس از ندانستن اینکه فردا در این بازار مشوش چه اتفاقی میافتد باعث شده که تنها به دنبال این باشند که پولشان را از دست ندهند بهره که بخوره توی سرشان ... این عین اون قضیه ایرانیهایی بود که پولشون رو توی اون متکا گردها که توپولی هم بود میگذاشتند ... حالا دولت آمریکا هم متکا شده است :))

یک چیز خفن تر تر ... این اوراق قرضه انقدر خریدار داشته که امروز بهرش در دست دوم (‌ یعنی اونایی که اول خریدن به بقیه که میخوان بفروشند ) منفی شده ... یعنی یه پول هم دستی میدهند به متکا که پولشان را برایشان نگه دارد

وقتی اینترنت هم آینده را پیش بینی میکند!

پروژه The Web Bot Project که در دهه ۹۰ برای پیش بینی تغییرات سهام طراحی شد ... بعد از مدتی کارشناسان پروژه متوجه شدند که پیش بینی سهام تنها کاری نیست که این پروژه انجام میدهد :

پروژه در حقیقت شباهت بسیار زیادی به موتورهای جستجو دارد که با سرعت بسیار زیادی در وب به دنبال واژه های کلیدی میگرد و بعد از یافتن آنها این کلمات به سرور اصلی فرستاده میشوند تا توسط برنامه اصلی فیلتر شده و نتیجه گیری شوند ... در حقیقت اصل پروژه برای رسیدن به "مجموعه نا خودآگاه" در دنیای اینترنت طراحی شده است یکی از مفاهیم جالب مفهوم زمان time concept در این پروژه و مفهوم غیر عادی “tipping point” در باره گذشته حال و آینده ... این الگو خیلی عمیق تر از سخنان روزمره که ما در اینترنت درباره آنها صحبت میکنیم را در بر میگیرید

از جمله اولین پیش بینها که به قول خودمون تمام کارشناسان رو آچمز کرد زمانی بود که کارشناسان برنامه پیش بینی کردند که در عرض ۶۰-۹۰ روز آینده حادثه ای زندگی انسانها رو طوری عوض میکند که در تمام جهان آثارش را خواهیم دید ... در حدود سه ما بعد از این پیشبینی حملات ۱۱ سپتامبر به آمریکا صورت گرفت
پیش بینی جالب دیگه این پروژه مربوط به سال ۲۰۱۲ میشود که حادثه مربوط به تغییرات جوی تمام دنیا رو فرا میگیرد ... اگر اصولا علاقه مند به پیشبینها و غیره باشید حتما پیش بینی مایاها در باره پایان کار بشر در ۲۰۱۲ را خوانده اید

بالا قورباغه

یک بالا غورباقه در حال بلا رفتن از بالاترین با بلاترین روش ...

این سیاهِ بوگندو (‌ اوباما ) رو بکُشید؟

این عنوان روی جلد پیشنهادی آقای Bill White رئیس نئو نازی حزب سوسیالیست کارگری ملی در ویرجینیا برای مجله خودش است که : این سیاه بوگندو (NIGGER) رو بکشید ( NIGGER یکی از بدترین فحشهای نژادی که میتونید به یک سیاه پوست در آمریکا بدهید ) در متن مقاله درباره علت این کار توضیح میدهد که اوباما برای قتل عام سفید پوستان کارگر برنامه دارد

بعد از شکست نژادپرستان (‌یا بهتر بگوییم طرفداران برده داری )‌ در جنگهای داخلی آمریکا ( که اون رو شکست نمیدوند چون معتقدند که به زور بوده و نژاد برتر هنوز وجود دارد ) ... انتخاب اوبامای قصه ما به عنوان رئیس جمهور آمریکا آنچنان ضربه کاری بر پیکره نژاد پرستان آمریکایی بود که به نظر میرسه تمام ریشه های ایدوئولوژیک خودشون رو بر باد رفته میبینند ... که واقعا نمیدونند باید چکار کنند ... و به شعارهای مثل این روی می آورند ... حالا که نمیتوانیم و نشد پس میکشیم ... مثل القاعده ...

البته عملی شدن همچین آرزویی با توجه به عمق تدارکات محافظتی از رئیس جمهور آمریکا به یک رویا بیشتر شباهت داره تا واقعیت ... ولی ترور , ترسی است که هم اینک در دل هواداران اوباما وجود دارد

1-صفحه ذخیره شده وبسایت آقای وایت

2-عکس آقای وایت