دوشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۶

ما چه میکنیم

احسان ولیز : چطوری عمو حسام ؟
من : والا تا اونجایی که من میدونم هنوز عمو نشدم ... و حالا حالا ها هم قرار نیست ... غیر از اینکه ... شما ها دست بکار شدید و به بچه هاتون هم بگین منو عمو حسام صدا کنن ... ولی در کل شکز ... خوبم عمو احسان

احسان ولیز : از یو اس چه خبر ؟
من : والا خبر نیست ... اینجا که همه خبرا از ایران میاد

احسان ولیز : یکم برای ما از آزاد نفس کشیدن بنویس
من : چشم احسان جان ... همین الان یک نفس عمیق کشیدم ... شاعر میگه در هر نفسی شکری واجب ... ولی آزاد رو نمیدونم ... چون احتمالا برای همین نفس کشیدن هم دارم 20 درصد از حقوقم رو بدون چون و چرا مالیات میدم ... تازه این منهای اون مالیاتی است که هر چیز که میخری باید یه پولی مالیات بدی روش یه 7 درصدم اونجا

اجسان ولیز : از هوای تازه از زمین بزرگ از رفاه از آزادی از خنده از ته دل
من : هوای تازه تازه که فکر کنم اگه بخوام باید پولشو بدم باسم میفرستن دم درزمین بزرگ والا این یکییرو دیگه بیلمیرم
از آزادی ... متاسفانه اینجا ما میدون آزادی نداریم ولی قراره بسازن یکی ... راستشاینجا اصلا میدون نداریم ما چه برسه به میدون آزادی
از رفاه ... راستش اینجا فروشگاه رفاه هم نداریم ... ولی یا عالمه از این فروشگاهای زنجیره ای داریم
از خنده ته دل ... دوست دارم اینجا رو یکم توضیح بدم ... بر عکس ایران که نمیشه داد و فریاد کرد و اگه داد و فریاد کنی باید بری زندان آب خنک بخوری ... اینجا تا دلت بخواد میتونی داد بزنی ولی تنها مساله کوچک اینه که اینجا همه داد میزنن و وقتی همه با هم داد میزنن دیگه صداشون به گوش کسی نمیرسه ... نتیجش میشه عین ایران که صدای کسی به گوش نمیرسه
احسان ولیز : هر جا که هستی خوش باشی
من : منظورم از همه این حرفها اینه که مهم نیست کجا هستی و چیکار داری میکنی مهم اینه که خوش باشی ... و اگه فکر کنی مثل دادش من که الان توی آخر دنیا داری زندگی میکنی و از اینجا بدتر نمیشه قافلرو باختی ... در اینجامیخوام به یک حدیث نبوی اشاره کنم
حتی اگه داری گاییده میشی از گاییده شدنت لذت ببر
امام حمید قدس ره

پ.ن : ببخشین حدیث یک مقداری بی آدبی بود ... بخاطر حفظ ارزش مجبور شدم اصلش رو بنویسم

هیچ نظری موجود نیست:

visitor stats