آقایون هم رشته حتما پور محمد رو یادشون میاد
بخصوص جابر ، یه چند باری ما رو انداخت تو
این درس زلزله ... میگفت مهندس تو زلزله نمیفهمی
چیه ... از وقتی اینجا دارم کار زلزله میکنم تو این
فکر افتادم که یه نامه براش بنویسم بگم
مهندس من زلزله شناس شدم اونم اینجا
حتما سنگکوب میکنه
حالا سوال اینه که میگی بدم یا که ندم
جمعه، فروردین ۱۱، ۱۳۸۵
چهارشنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۸۵
سهشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۵
فرقای بزرگ اینجا و اونجا
از بزرگترین فرقای اینجا با ایران
یکی اینه که بجای گربه تو خیابون سنجاب هست
دلیلشم اینه که از تمام گربه ها که اینجا ول باشند
حمایت میشه ... البته من فکر میکنم اگر میتونستن
سنجابهارو مثل گربه ها بگیرن حتما از اونها هم حمایت میکردند
چیز دیگه که اینجا خیلی با ایران فرق میکنه عنکبوته
تو عمرم انقدر عنکبوت ندیدم یکجا
به عنوان مثال من با یک عنکبوت که در کشوی سر کارم
زندگی میکنه زندگی مسالمت آمیز داریم ... مثل اون حالت
میزبان و مهمان
ابته خدا داند کی میهمان کی میزبان :(
خوش بگذره تعطیلات من الان سر کارم
یکی اینه که بجای گربه تو خیابون سنجاب هست
دلیلشم اینه که از تمام گربه ها که اینجا ول باشند
حمایت میشه ... البته من فکر میکنم اگر میتونستن
سنجابهارو مثل گربه ها بگیرن حتما از اونها هم حمایت میکردند
چیز دیگه که اینجا خیلی با ایران فرق میکنه عنکبوته
تو عمرم انقدر عنکبوت ندیدم یکجا
به عنوان مثال من با یک عنکبوت که در کشوی سر کارم
زندگی میکنه زندگی مسالمت آمیز داریم ... مثل اون حالت
میزبان و مهمان
ابته خدا داند کی میهمان کی میزبان :(
خوش بگذره تعطیلات من الان سر کارم
یکشنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۴
شنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۴
توالت
یکی از اولین سوتی ها که اینجا دادم توالت بود، اینجا بعضی جاها همه چی اتوماتیکه (ولی خوب من که نمیدونستم ، خلاصه یه روز توی یه جایی( فکر کنم سینما
رفتم از این دستشویی ها که این زیره بعد ا ز عملیات ،هی نگاه میکنم
که این آبش چطوری میاد، این دستش کو پس ،خلاصه ما افتاده بودیم به جون
این قسمت بالاش که لابد یه جاییش رو باید فشار داد که آبش بیاد ، این ملتم میومدن
میرفتم چپ چپی مارو نگاه میکردن ، شاید فکر میکردن میخوام
بلندش کنم ببرم خونمون ... جاتون خالی وسطش داشتم فکر میکردم نکنه این با اثر انگشت فقط کار
میکنه ،لابد اون اولش که اثر انگشت گرفتن از ما باسه یه همچین روزی
میکنه ،لابد اون اولش که اثر انگشت گرفتن از ما باسه یه همچین روزی
بود،چه میدونم اخرش گفتم بابا بیخیال ... ولش کردم
تا اومدم اینور یهو خودش آبش اومد ... تازه فهمیدم سنسورداره
جاتون حسابی خالی انقدر به دهاتی بازی خودم خندیدم
عکس ملکوتی توالت اتومات
کامنت
این" جابر" بنده خدا میگفت که نمیتونه کامنت بزاره
الان فهمیدم که تو تنظیمش باید اجازه بدی کسی
که عضو بلاگر نیست کامنت بزاره
حالا بفرمایید کامنت
الان فهمیدم که تو تنظیمش باید اجازه بدی کسی
که عضو بلاگر نیست کامنت بزاره
حالا بفرمایید کامنت
پنجشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۴
آقا این کامنت عجب چیزه خوبیه آدم رو امیدوار میکنه ؟
کار من محاسبات شده ... هر جور فکر کنید از آنالیز خرپا گرفته
تا دیوار باربر و یه چیزایی که چون بیشتر ساختمون ها اینجا چوبی هستند
یکم فرق میکنه ... ولی در کل یکیین ... باسه بچه هایی که نفهمیدن من چی گفتم
یجوری همون خرابکاری خودمونه ... خلاصه تنها چیزی که بهم کمک کرده فقط تسلط به
زبان انگلیسی بوده ... نه بابا شوخی کردم چشاتون چرا چهار تا شد ... تسلط به کامپیوتر
باسم ( همون رییس خودمون ) یه ایرانی کلیمیه که خیلی باحاله ... هر چی بلد نیستم ( همه چی ) رو
بهم یاد میده ... تو این دفتر غیر از من و باسم 3 تا فیلیپینی هست دو تا ارمنی ایرانی و یه ایرانی خالی
که هفته ای 1 ساعت میاد . خلاصه من بیشتر با یک فیلیپینیه کار میکنم ... فقط باید بیایید حرف زدن ما رو ببینید
...
قسمتهای باحالاش برای دونستن بعضیا ... اینه که روزی 70 کیلومتر رانندگی میکنم ... 1:30 رفت 1:30 برگشت
(اینجا عمرت تو جاده میگزره ، البته نه اینکه مال ما تو راه کرج نگذشت)
مشخصات دیگه اینه که گفته اسپانسرم میشه برای گرین کارت ... که این خیلی خوبه ... یعنی عالیه ... و فعلا ساعتی
یه چیز باحال خونه جان وین هم بین کارامون هست ... البته خونه که چه عرض کنم قصر جان وین
و خونه های بقیه از ما بهترون ... حالا اگر شد نقشه هاشو میزارم ... البته میتونم آدرسشم بدم ... ابته باید
گوگل ارت داشته باشید ، مگرنه به درد نمیخوره
فعلا همین کامنت بزارید
کار من محاسبات شده ... هر جور فکر کنید از آنالیز خرپا گرفته
تا دیوار باربر و یه چیزایی که چون بیشتر ساختمون ها اینجا چوبی هستند
یکم فرق میکنه ... ولی در کل یکیین ... باسه بچه هایی که نفهمیدن من چی گفتم
یجوری همون خرابکاری خودمونه ... خلاصه تنها چیزی که بهم کمک کرده فقط تسلط به
زبان انگلیسی بوده ... نه بابا شوخی کردم چشاتون چرا چهار تا شد ... تسلط به کامپیوتر
باسم ( همون رییس خودمون ) یه ایرانی کلیمیه که خیلی باحاله ... هر چی بلد نیستم ( همه چی ) رو
بهم یاد میده ... تو این دفتر غیر از من و باسم 3 تا فیلیپینی هست دو تا ارمنی ایرانی و یه ایرانی خالی
که هفته ای 1 ساعت میاد . خلاصه من بیشتر با یک فیلیپینیه کار میکنم ... فقط باید بیایید حرف زدن ما رو ببینید
...
قسمتهای باحالاش برای دونستن بعضیا ... اینه که روزی 70 کیلومتر رانندگی میکنم ... 1:30 رفت 1:30 برگشت
(اینجا عمرت تو جاده میگزره ، البته نه اینکه مال ما تو راه کرج نگذشت)
مشخصات دیگه اینه که گفته اسپانسرم میشه برای گرین کارت ... که این خیلی خوبه ... یعنی عالیه ... و فعلا ساعتی
یه چیز باحال خونه جان وین هم بین کارامون هست ... البته خونه که چه عرض کنم قصر جان وین
و خونه های بقیه از ما بهترون ... حالا اگر شد نقشه هاشو میزارم ... البته میتونم آدرسشم بدم ... ابته باید
گوگل ارت داشته باشید ، مگرنه به درد نمیخوره
فعلا همین کامنت بزارید
اشتراک در:
پستها (Atom)